* سلام بر مهدی فاطمه*

  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

ریزه خواران سفره ...

20 خرداد 1396 توسط ثریا

حجه الاسلام عبدالقائم شوشتری از جمله شخصیت هایی هستند که نزد برخی بزرگان به نام «فترالاولیاء» شناخته می شوند. حضرت امام بعد از مراجعت به ایران به دنبال آقای معلم دامغانی بودند ولی ایشان را پیدا نمی کردند، دفتر امام از آقای شوشتری آدرس ایشان را جویا می شوند و ایشان مرحوم معلم دامغانی را نزد حضرت امام می بردند. مطلب زیر از ایشان نقل می شود:

مرحوم آیت الله الهی طباطبایی اخوی بزرگوار علامه طباطبایی که بنا به نقل برخی بزرگان در عظمت و کرامت برتر از برادر خویش، امام گمنام بود.

انسان برجسته و والایی بود. یک روز از ایشان وقت گرفتم خدمتشان برسم. دوران قبل از انقلاب و مبارزات بود، نتوانستم خدمت ایشان برسم. بعد از ظهر که به منزل آمدم خوابیدم، در عالم خواب ایشان را دیدم و گفتم که می خواستم خدمت برسم! فرمودند: برای چه؟ گفتم: می خواستم که بدانم راه رسیدن به محضر حضرت بقیه الله الاعظم (عج) چیست؟

ایشان در عالم خواب به من فرمودند: «فرزندم! تقوا، تقوا، تقوا!»

از خواب بیدار شدم و به سمت حرم حضرت معصومه(س) رفتم. ایشان را دیدم و عرض کردم، می خواستم خدمت شما برسم و سوالی را مطرح کنم. ایشان بلافاصله فرمودند: «فرزندم! من که به شما گفتم راه رسیدن به محضر حضرت بقیه الله الاعظم (عج) چیست؟ تقوا، تقوا، تقوا!»

از احاطه و تصرف ایشان تعجب کردم! ایشان مطلبی را برای من نقل کرد که با دو واسطه از حضرت بقیه الله الاعظم (عج) برای شما نقل می کنم.

در تشرفی که آیت الله الهی طباطبایی به محضر حضرت بقیه الله الاعظم (عج) داشتند، حضرت به ایشان فرمودند: «اگر مشکل و گرفتاری داشتید، خدا را قسم بدهید به ریزه خواران سفره ما.»

آیت الله الهی طباطبایی فرمودند: با وجودی که منظور حضرت را فهمیدم اما می خواستم از لسان شریف خودشان بشنوم! سوال کردم: «آقا جان! ریزه خواران سفره شما چه کسانی هستند؟» حضرت (عج) فرمودند: «همین طلبه ها» سوال کردم: «آقا جان!شما از آنها راضی هستید؟» حضرت سکوت کردند و بعد از تأملی فرمودند: «ما کسی را غیر از آنها نداریم!»

 نظر دهید »

تشرف و توسل

20 خرداد 1396 توسط ثریا

از ابتدای غیبت کبری تا کنون یکی از کارهای علما و بزرگان تشیع که به آن اهمیت می دادند، بازگو نمودند قضایا و حکایت های افرادی بوده که توانستند به محضر حضرت ولی عصر (عج) رسیده و آن حضرت را زیارت نمایند و یا در مکاشفات و رؤیاهای صادقه ی خویش توسل به حضرت داشته و اثرات توسل خویش را ادراک نموده اند بوده است.

در این زمینه کتابهای بسیاری توسط علمای ربانی نوشته شده است که می توان به بخشی از بحار الانوار علامه مجلسی (ره)، تبصره الولی علامه بحرانی، جنه المأوی، دارالسلام و نجم الثاقب محدث نوری، دارالسلام مرحوم علامه نراقی، عبقری الحسان علامه نهاوندی و … اشاره کرد.

فایده نقل تشرفات:

نقل و نوشتن تشرفات آثار و خواص فراوانی داشته که علمای بزرگوار شیعه بدان اهتمام داشتند، که برخی از آنها به شرح ذیل است:

1- تقویت اعتقاد و ایمان شیعیان و حتی غیر شیعیان و غیر مسلمانان به وجود مقدس حضرت بقیه الله الاعظم(عج).

2- آثار معنوی، تربیتی، اخلاقی، و علمی که در نقل این قضایا وجود دارد.

3- توجه و توسل در سختی ها و گرفتاری ها به آن منبع قدرت الهی و آرامش و سلامت خاطر یافتن.

اگر چه اصل اولی در خصوص مباحث مهدویت کسب معارف است اما نقل تشرفات می تواند به عنوان مؤید و از باب فهم معقول به محسوس مورد استفاده قرار گیرد. ضمن آنکه با وجود قضایای مسلم و حکایت های واقعی که به صورت یقینی و وجدانی توسط علمای ربانی نقل شده است نمی توان از هر کس و هر منبعی استفاده و استناد نمود.

منبع:

برکات حضرت ولی عصر (عج) نوشته ی سید جواد معلم

 نظر دهید »

ترّنم وصال

20 خرداد 1396 توسط ثریا

يكي از نام هاي مبارك حضرت ولي عصر (عج) بقيه الله مي باشد. امام باقر (ع) در ضمن روايتي مي فرمايند: وقتي كه امام زمان (عج) تشريف مي آورند تكيه به ديوار كعبه داده، مي فرمايند: « انا بقيه الله و حجته و خليفته عليكم » (1)

شخصي آمد خدمت امام صادق (ع) در حالي كه در مورد امام زمان سؤال كرد. سلام داد و گفت: السلام عليك يا امير المؤ منين. امام صادق (ع) فرمود: اين لقب مخصوص امير المؤ منين (ع) است و لقب فرد ديگري نيست و هر كس خودش را امير المؤ منين بداند كافر است؛ در انتها فرمودند: وقتي خواستي به امام زمان (عج) سلام بدهي بگو: « السلام عليك يا بقيه الله» (2)

و در انتها اين آيه را قرائت كردند: « بقيه الله خير لكم ان كنتم مؤ منين »

 نظر دهید »

دوران كودكی حضرت مهدی ـ علیه السّلام

17 خرداد 1396 توسط ثریا

دوران كودكی حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ

واضح است كه حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در سامراء و تحت سرپرستی پدرشان حضرت امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ ـ در حالی كه در طول زندگانیشان مشمول عنایات و عواطف پدر می‌بودند ـ زندگی می‌فرمودند.
در این مدّت، حضرت امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ فرزندشان را برای برخی از افراد مورد اعتماد شیعه ظاهر می‌فرمودند و حضرتش را به عنوان دوازدهمین امام و پیشوا و مهدی موعود منتظر به آنان معرفی می‌فرمودند
وقتی كه حضرت امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ را زهر خوراندند و آن حضرت لحظات پایانی حیات را می‌گذراندند ـ و اغیار و جاسوسان پس از اطمینان از تأثیر زهر در جسم ایشان منزل حضرت امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ را ترك كرده بودند ـ حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ نزد پدرشان حاضر گردیدند تا ایشان را در نوشیدن دارو كمك نماید و ظرفی را كه در دست گرفته و می‌خواستند بنوشند نگه دارند؛ زهر فوق‌العاده قوی بود و رعشه‌ای در دو دست مبارك حضرتش حادث گردیده بود كه حضرت امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ نمی‌توانستند ظرف دارو را بنوشند؛ چرا كه ظرف به دندانهایشان می‌خورد.
این ملاقات آخرین دیدار و آخرین عهد بود. حضرت امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ پس از آن دنیا را بدرود گفتند و پاك فرزند عزیزشان را در تندباد روزگار و در معرض حوادث و مسائل زندگی یتیم گذاردند؛ در پناه محافظت همیشگی خدا و حمایت حق كه هرگز از بین نمی‌رود.
دسته اوّل:
در اینجا به برخی از روایات که دوران کودکی امام مهدی(عج) را نقل نموده اند اشاره میکنیم:
1. بانوی بزرگوار حضرت«حكیمه» عمه حضرت امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ كه در هنگام تولد حضرت مهدی ـ علیه الصلاه و السلام ـ حاضر بود و پس از آن ماجرا نیز چندین بار حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ را زیارت نمود.
2. نسیم، كنیز حضرت عسكری ـ علیه السّلام ـ ، او می‌گوید: یك شب (به روایتی ده شب) پس از تولد حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ بر ایشان وارد شدم. درمحضرشان عطسه كردم. به من فرمود: «یَرْحَمُكِ الله» من از این سخن شادمان گردیدم. سپس به من فرمودند: آیا بشارتی در مورد عطسه به تو بدهم؟ عرض كردم: آری ای مولای من. فرمودند: «عطسه » تا سه روز انسان را از مرگ در امان می‌دارد.»[1]
3. جماعتی از یاران حضرت عسکری ـ علیه السّلام ـ . از ابوغانم خادم روایت شده است كه گفت:امام عسکری ـ علیه السّلام ـ را فرزندی به دنیا آمد كه وی را «محمّد » نامیدند. آن حضرت فرزندشان را در روز سوم به یاران خویش نمایاندند و فرمودند:«این صاحب شما پس از من است و خلیفه من بر شما. او همان قائمی است كه به انتظار او گردن می‌كشند و هنگامی كه زمین از جور و ظلم آكنده گردد ظهور كرده آن را از عدل و داد پر خواهد ساخت.»[2]
4. تقریباً ‌چهل مرد حضرتش را زیارت نمودند؛ آن هنگام كه پدرش حضرت امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ وی را به آنان نشان داده فرمودند: « این، امام شما پس از من است و خلیفه من بر شما.»
5. شیخ بزرگوار«احمد‌بن‌اسحاق‌قمی اشعری». وی می‌گوید:
«بر حضرت ابومحمد حسن‌بن‌علی ـ علیهماالسّلام ـ وارد شدم. در نظر داشتم از ایشان راجع به جانشینشان سؤال كنم. حضرتش ـ بدون آن كه من سؤالی كرده باشم ـ ابتدا به سخن كرده فرمودند: ای احمد‌بن‌اسحاق! خدای تبارك و تعالی از زمانی كه حضرت آدم ـ علیه السّلام ـ را خلق فرمود، زمین را از حجتی كه از سوی خود بر مردم معین می‌كند، خالی نگذارده است و تا روز قیامت نیز خالی نخواهد گذارد. به وسیله او بلا را از اهل زمین دفع می‌نماید و به واسطه او باران را فرو می‌فرستد و به سبب او بركات زمین را خارج می‌گرداند.»
سؤال كردم: ای پسر پیامبر، امام و خلیفه پس از شما كیست؟
حضرت به سرعت برخاسته به اندرون رفتند سپس بیرون آمدند؛ در حالی كه كودكی را كه چهره‌اش مانند ماه شب چهارده و سنش در حدود3 سال بود بر دوش گرفته بودند. پس به من فرمودند:«ای احمد‌بن‌اسحاق، اگر نزد خدا و حجّت‌های او گرامی نمی‌بودی، این فرزندم را به تو نشان نمی‌دادم. او هم نام رسول خدا و هم كنیه اوست. وی همان كسی است كه زمین را از عدل و داد پر می‌كند؛ همان گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد.
ای احمد‌بن‌اسحاق، مَثَل او در این امت مثل خضر است و ذوالقرنین. سوگند به خدا كه آن چنان غیبتی خواهد داشت كه در آن غیبت، هیچ كس از هلاكت نجات نیابد؛ مگر آن كس كه خدای عزّوجلّ وی را در اعتقاد به امامت او ثابت دارد و به دعاكردن برای تعجیل در فرجش توفیق دهد.»
عرض كردم: مولای من، آیا نشانه‌ای هست ك قلب من با آن آرامش یابد؟ در این هنگام كودك شروع به سخن گفتن به زبان عربیِ‌فصیح نمود و فرمود:«من بازمانده خدا در زمین اویم و انتقام گیرنده از دشمنان او؛ بعد از این دیگر از من اثری مجوی، ای احمد‌بن‌اسحاق.»[3]
احمد‌بن‌اسحاق گوید: خوشحال و شادمان برگشتم، وقتی فردا شد مجدّداً‌به محضر حضرت امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ شتافتم و به ایشان عرض كردم: ای فرزند رسول خدا، شادمانی من به خاطر منّتی كه بر من نهادید، زیاد گردید. اما سنت جاریه‌ای كه در او از خضر و ذوالقرنین است، چیست؟
فرمودند:«طولانی شدن غیبت، ای احمد.»
عرض كردم: ای فرزند رسول خدا، آیا غیبت وی به طول خواهد انجامید؟
فرمودند:«آری، سوگند به پروردگارم؛ تا آن جا كه بیشتر معتقدان به وی از اعتقاد به او برمی‌گردند و هیچ كس(بر این امر) باقی نمی‌ماند مگر آن كس كه خدای تعالی از او بر ولایت ما پیمان گرفته و در قلبش ایمان را ثبت نموده و وی را به روحی از سوی خود تأیید فرموده باشد. ای احمد‌بن‌اسحاق، این امری از امور خداست وسرّی از اسرار او و غیبی از علم غیب خدا؛ آن چه را به تو دادم بگیر و از شكركنندگان باش تا در بالاترین درجات بهشت با ما باشی.»[4]
6. یعقوب‌بن‌منقوش. او می‌گوید:«بر حضرت ابومحمد حسن‌بن‌علی ـ علیهماالسّلام ـ داخل شدم. بر سكویی در منزل نشسته بودند و سمت راستشان اطاقی بود كه پرده‌ای آن را پوشانده بود. از ایشان سؤال كردم:
ای آقای من، چه كس صاحب این امر خواهدبود؟ فرمود:«پرده را بردار.»
پرده را برداشتم. كودكی را دیدم كه قامتش پنج وجب بود و به نظر می‌رسید كه حدوداً هشت یا ده ساله باشد. پیشانی‌‌ای گشاده، صورتی سفید، چشمانی درخشنده داشت. ستبر دست و خمیده‌ زانو بود. خالی بر گونه راستش و موهایی برآمده در جلوی سرش دیده می‌شد. آن كودك آمد و بر روی پای حضرت امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ نشست.
حضرت عسكری ـ علیه السّلام ـ فرمودند:«این، صاحب شماست.» آنگاه حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ برخاستند كه بروند. حضرت امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ فرمودند:«فرزندم، تا زمانی معین شده به داخل برو.» آن حضرت وارد اتاق گردید و من مشغول نظاره او بودم.
سپس حضرت امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ فرمودند:«ای یعقوب، بنگر چه كسی در داخل اتاق است؟ من داخل شدم ولی كسی را ندیدم.»[5]
[1] . كمال الدین، ج2، ص 430؛ غیبت شیخ طوسی ص 139. [2] . كمال الدّین، ج2، ص431. [3] . انسان از اثر تفحص می‌نماید تا آنكه مؤثّر را بیابد؛ ولی وقتی مؤثّر را یافت، دیگر انگیزه‌ای برای تفحص از اثر نخواهد داشت. ممكن است مراد حضرت از این جمله كه «پس از این، از من اثری مجوی ای احمد‌بن‌اسحاق» این باشد كه تو امامت را یافته‌ای و لذا لزومی ندارد كه دنبال علامت و نشانهائی بگردی كه افراد شكّاك به دنبال آنها می‌گردند. [4] . قبلاً گفتیم كه علم غیب مسأله‌ای است و اطلّاع بر علم غیب مسأله‌ای دیگر. [5] . كمال الدّین، ج2، ص437.

 نظر دهید »

جایگاه امام زمان (علیه السلام) در زندگی ما

17 خرداد 1396 توسط ثریا

با ناله ی ستون، صدای جمعیت نیز به گریه و ناله برخاست.

رسول خدا صلي الله علیه و اله و سلم از منبر به زیر آمدند؛ ستون را در بغل گرفتند و دست مبارک را بر آن کشیدند و فرمودند: آرام باش. سپس به طرف منبر برگشته خطاب به مردم فرمودند:

«ای مردم این چوب خشک نسبت به رسول خدا اظهار علاقه و اشتیاق می کند و از دوری وی محزون می گردد، ولی برخی از مردمان باکشان نیست که به من نزدیک شوند یا از من دور گردند اگر من او را در بغل نگرفته و بر آن دست نکشیده بودم، تا روز قیامت از ناله خاموش نمی شد.»

آری، درختی خشک لحظه ای از پیامبر صلي الله علیه و اله وسلم دور شد و صدا به ناله بلند کرد؛ با اینکه آن حضرت را می دید. ما را چه شده است که امام زمان خویش را نمی بینیم و از او دوریم؛ اما به زندگی عادی خویش سرگرمیم؟ به یاد همه کس و همه چیز هستیم، جز امام زمانمان!

سیّد کریم پینه دوز از بخت یارانی بود که سعادت دیدار ولی غایب خدا امام زمان علیه السلام را در حجره ی محقر خود داشت. نوشته اند که روز امام ارواحناه فدا از آن مرد سعادتمند پرسیدند:

«سیّد کریم! اگر هفته ای بگذرد و ما را نبینی چه خواهی کرد؟»

سیّد کریم پاسخ داده بود: آقا جان می میرم! حضرت ولی عصر ارواحناه فداه نیز فرموده بودند:

«اگر این گونه نبود به سراغت نمی آمدیم.»

تعارف را کنار بگذاریم؛ اگر به راستی چنین حالتی به برخی شیعیان (نه همه ی آن ها!) دست بدهد و فراق و هجران آن حضرت دست کم گروهی از دوستان را اندوهگین و بی قرار سازد، به سعادت وصال و حضور ایشان نخواهیم رسید؟

داستان ما داستان صغیری است که پدر خویش را از دست می دهد. او به دلیل عدم بلوغ فکری، نمی داند به چه بلا و محرومیتی گرفتار شده است؛ اما بزرگ تر ها که عمق مصیبت را می فهمند برای وی اظهار دل سوزی می کنند. به بیان امام عسکری (علیه السلام): «سخت تر از یتیمی که پدرش را از دست داده، آن یتیمی است که از امامش بریده شده است و نمی تواند به او برسد (و بدو دست رسی ندارد).»

در برخی روزنامه ها ستونی به نام «جویندگان عاطفه» وجود دارد. بارها دیده شده است که فردی مثلا سی سال پیش طیّ حادثه ای، پدر و مادر یا نزدیکان خویش را گم کرده است. او آگهی می دهد؛ سرگذشت خود را می نویسد؛ عکس و پیام خود را به چاپ می رساند؛ مژدگانی هم تعیین و تلفن تماس اعلام می کند و عاجزانه از خوانندگان روزنامه تقاضا می کند که اگر ردّ و نشانه ای از بستگان او دارند، وی را مطّلع سازند. کدامین ما تا به این حد عاشق دیدن امام زمان خویش هستیم؟ به چه میزان برای دیدن او و درک محضر مقدّسش تلاش کرده ایم؟ پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله وسلم) فرمودند:

«هیچ بنده ای ایمان به خداوند ندارد مگر این که من در نزد او از خودش محبوب تر باشم و عترت مرا بیش از عترت خود و خانواده ام را بیش از خانواده ی خود و جان مرا بیش از جان خود دوست داشته باشد.»

اگر فرزند ما در بازگشت از مدرسه اندکی تأخیر کند، چه می کنیم؟ خون سرد و آرام در جای خویش می نشینیم یا از ترس این که مبادا برای وی اتّفاقی افتاده باشد سراسیمه به کوچه و خیابان می رویم؟

کدام یك از ما تاخیر در ظهور امام خویش را جدی گرفته ایم؟ دوری از امام چه تعداد از شیعیان را دردمند ودل نگران ساخته است؟ اصلا چند درصد جامعه ی شیعه غیبت امام را مصیبت و درد می دانند كه بخواهند به دنبال درمان و دوای آن باشند؟ چند نفر را دیده اید كه در این مصیبت آسایش خویش را، اگر چه موقت و محدود از دست داده باشند؟ سراغ دارید کسی را که هر چند وقت یک بار، خواب و خوراکش مختل شده باشد؟!

اگر پرسش نامه ای در اختیار ما بگذارند و از ما بخواهند گرفتاری های خود را به ترتیب اولویت فهرست كنیم، چند در صد نخستین گرفتاری خود را غیبت امام زمان علیه السلام خواهیم دانست؟

اگر هم اكنون فرشته ای از آسمان نازل شود و بگوید: من ماموریت دارم فقط یك حاجت و خواسته ی تو را حتما بر آورده سازم، كدام یك از ما مهم ترین حاجت و خواسته ی خود را فرج امام عصر علیه السلام ذكر خواهیم كرد؟

در سفرهای زیارتی، در اوقات استجابت دعا، در آن لحظه هایی که دل می شکند و اشک جاری می شود، چه تعدادی از ما، درخواست فرج را در اولویّت دعاهایمان قرار می دهیم؟

تأسف آور است که بگویم یکی از هم کاران فرهنگی- که سال ها معلّم دینی و عربی بوده و اخیراً بازنشسته شده است- پس از مطالعه ی این سطور، به نویسنده گفت:

من تا به حال نمی دانستم علّت غیبت امام عصر (علیه السلام)، بی وفایی و بی معرفتی ما شیعیان است!!

به راستی امام عصر (علیه السلام) در كجای زندگی ما قرار دارد؟ متن یا حاشیه؟ متاسفم که بگویم حتی در حاشیه ی زندگی برخی از ما نیز حضور آقا لمس نمی شود .اگر یك بار كسی من و شما را به خانه ی خویش دعوت كند و بر سر سفره ی خود بنشاند و به اصطلاح نمك گیرمان كند سعی می كنیم به هر نحو ممكن این محبت را تلافی كنیم . چگونه است كه عمری، خود به همراه خانواده و بستگان و هموطنان و هم نوعان و… همه ی مخلوقات خدا، مهمان خوان كرم امام عصر علیه السلام ایم؛ ولی حق نمك را ادا نمی كنیم؟!

متاسفانه آگاهی برخی نوجوانان و جوانان شیعه از زندگی ورزش کاران و چهره های به اصطلاح هنری و گاه علمی داخل و خارجی بیش تر از اطلاعات عمومی آن ها راجع به پیشوایان دین است. واقعا جای امام عصر (علیه السلام) در زندگی فردی و اجتماعی ما خالی است!

آشنائی اکثر شیعیان با ابعاد زندگی امام دوازدهم علیه السلام ناچیز و مبهم است و فلسفه ی غیبت امام و ظهور آن حضرت برای آن ه ا به خوبی تبیین شده نیست… مگر از یازده امام پیشین چه قدر می دانند؟!

اگر چند سال باران نبارد و خشک سالی مزارع و کشتزارها و دام ما را تهدید کند، حاضریم سر و پا برهنه، به بیابان رویم و با دل شکستگی، نماز استسقا بخوانیم؛ هر چند با اندک احتمالی به آمدن باران. آیا شایسته نیست دوازده قرن غیبت- که خشک سالی معنوی و قحطی دیانت را به دنبال داشته و سعادت دنیا و آخرت ما را تهدید کرده و دین نگه داشتن (یعنی از جهنّم رستن) را هم چون گرفتن آتش در کف دست مشکل ساخته است- ما را برای نماز جهت طلب ظهور و تعجیل فرج، به دشت ها و صحراها بکشاند؟ این کاری بود که بنی اسرائیل کردند و جواب گرفتند. پیر و جوان و زن و بچه به بیابان رفتند و یک پارچه خلاصی خود را از ستم فرعونیان طلب کردند و خداوند متعال نیز صد و هفتاد سال از باقی مانده ی عذاب آن ها را بخشید.

آری، برای امور شخصی و دنیوی- اگر چه احتمال اجابت ضعیف باشد- دست به دعا می شویم؛ امّا برای رسیدن وقت ظهور و تسریع امر فرج- با آن همه سفارش ها که ائمه ی معصومین (علیهم السلام) راجع به تأثیر دعا در جلو افتادن زمان ظهور به ما کرده اند- کم تر دعا می کنیم!

در توسّلات و سفرهای زیارتی ما نیز اماممان غریب است. شده است تا به حال مفاتیح الجنان را باز کرده زیارت حضرت صاحب الامر (علیه السلام) را بخوانیم و در بخش بخش آن تعمّق کنیم؟ اگر به سفر عتبات عالیات برویم، چند روز در سامرّا توقّف خواهیم کرد؟

مردم باید برای رسیدن به مقام قرب خداوند- تعالی-، کسب سعادت دنیا و آخرت و نجات از عذاب جاودان الاهی، به در خانه ی اهل بیت (علیهم السلام) مراجعه کنند و اگر سر برتافتند، به خویشتن ظلم و با دست خود موجبات هلاکت و خواری دنیا و آخرت خود را فراهم کرده اند.

منبع: کتاب آشنایی با امام عصر

نویسنده: دکتر علی هراتیان

 نظر دهید »

راز طول عمر حضرت ولیعصر (عج) چيست؟

17 خرداد 1396 توسط ثریا

يکي از دانشمندان در مقام مقايسه عمر انسان با ساير موجودات، مطالعات فراواني نموده و بالاخره ثابت کرد که بدن آدمي براي آن ساخته شده که هزاران سال عمر کند(۳) يکي از پزشکان مي گويد: براي مدت زندگاني انسان، حدي که تجاوز از آن محال باشد معين نشده است (۴) چيزي که تا کنون ثابت شده، اين است که علت اصلي مرگ، امراض و عوارضي است که به يکي از اعضاء، عارض شده، در نتيجه آن عضو را از انجام کار باز مي دارد و بواسطه ارتباط و اتصالي که ميان اعضاء برقرار است، از مرگ آن عضو، مرگ ساير اعضاء نيز فرا مي رسد.
لذا عمر انسان از نظر علمي حد ثابت و معيني ندارد بلکه انسان قابليت آن را دارد که هزاران سال عمر کند.
و اما حضرت آيت الله وحيد خراساني درباره کلمه «امام زمان» مي گويد: اگر درباره کلمه «امام زمان» و «صاحب الزمان» دقت کنيد مي بينيد آن حضرت، جلوي زمان است و زمان، پشت سر اوست. آن حضرت، امام و صاحب زمان است و چون مقدم بر زمان است، بر زمان هم امامت مي کند. اگر کسي عمق اين مطلب را بفهمد، خواهد دانست که چرا امام زمان(ع) پير نمي شود(۵) پس در نتيجه طول عمر هم امکان دارد و هم واقع شده است.
پي نوشت:
1ـ سوره عنکبوت، 14.
2ـ سوره نساء، 158.
3ـ اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، ج2، ص220.
4ـ مصلح جهاني، ص67.
5ـ پيام امام زمان(ع)، حجازي، ص173

 نظر دهید »

امام زمان در کلام حضرت محمد (ص)

17 خرداد 1396 توسط ثریا

امام علی (ع) از حضرت محمد (ص) روایت می کند که حضرت فرمودند : برترین عبادت انتظار فرج است.

ابن عباس از رسول خدا (ص) روایت کرده که فرمود : علی بن ابی طالب پس از من امام امت و خلیفه من بر انان خواهد بود و قائم منتظری که زمین را پر از عدل و داد نماید همانگونه که پر از ظلم و جور شده باشد از فرزندان اوست و قسم به خدایی که مرا بشیر و نذیر مبعوث فرمود کسانی که در دوران غیبتش بر اعتقاد بدو ثابت باشند از کبریت احمر کمیاب ترند ؛ آنگاه جابربن عبدالله انصاری گفت : آیا قائمی که از فرزندان توست غیبت دارد؟ فرمود : به خدا چنین است تا در آن غیبت مومنان باز شناخته شده و کافران نابود شوند ، ای جابر! این امر از امور الهی و سری از اسرار ربوبی و مستور از بندگان خدا است ، مبادا در آن شک کنی که شک در امر خدای تعالی کفر است.

از امام صادق (ع) روایت است که پیامبر اکرم (ص) به علی (ع) فرمود : ای علی ! بدان که شگفت انگیزترین مردم از جهت ایمان و عظیم ترین آنها از روی یقین ، مردمی هستند که در آخرالزمان خواهند بود پیامبر را ندیده اند و از امام نیز محجوبند ، اما به سوادی که بر بیاضی رقم خورده است ایمان دارند.

—————————–

منبع: کمال الدین و تمام النعمه ، ج ۱ ، باب ۲۵

 نظر دهید »

امام مهدي (عج) در كلام امام حسن مجتبي (ع)

17 خرداد 1396 توسط ثریا

شيخ مفيد، در كتاب ارزشمند «كمال‌الدين» كه مورد لطف و عنايت خاص امام زمان (عج) نیز قرار گرفته است، به نقل از چند تن از محدثان و راويان اینگونه آورده: «وقتي كه حسن بن علي (ع) با معاوية بن ابي سفيان مصالحه نمود، مردم به خدمت آن حضرت داخل شدند؛ بعضي از ايشان آن حضرت را به سبب بيعت با معاويه ملامت كردند. آن حضرت فرمود: «واي بر شما آيا نمي‌دانيد، به خدا سوگند آنچه كه من كردم، براي شيعه من بهتر است از چيزهاي كه آفتاب بر آنها طلوع و غروب مي‌كند، آيا نمي‌دانيد كه من امام مفترض الطّاعه شما هستم و به نص رسول خدا ص يكي از دو سيد جوانان اهل بهشتم؟»
عرض كردند: «بلي مي‌دانيم.»
فرمود: «آيا ندانسته‌ايد كه خضر، كشتي را شكست، و غلام را كشت، و اقامه ديوار كرد؛ موسي بن عمران از كرده او در غضب شد؛ زيرا كه وجه حكمت و مصلحت بر او مخفي بود و حال آنكه در نزد خدا حكمت و صواب بود؟ آيا ندانسته‌ايد كه از ما اهل بيت، كسي نيست كه بيعت سلطان طاغي زمانش در گردن وي نباشد مگر قائم كه حضرت مسیح در پشت سرش نماز مي‌كند، و خداي تعالي ولادت او را مخفي و شخصش را غايب گرداند تا اينكه مر احدي را در گردن وي بيعتي نباشد؟
زماني كه امام نهمين از اولاد برادرم حسين (ع) كه پسر سيده كنيزها و بهترين ايشان است متولد شود، خداي تعالي، غيبت او را طولاني گرداند، بعد از آن به قدرت خود در صورت جواني كه از حد چهل سالگي كمتر است، ظاهرش مي‌كند تا اينكه معلوم شود كه خداي تعالي بر هر چيز قادر است.»

در اين روايت كه به وسيله ابي منصور در كتاب «احتجاج» هم نوشته شده است، چند ويژگي بارز امام مهدي (عج) توسط امام دوم شيعيان بيان شده است. از جمله مي‌توان به اين خصلت امام زمان (عج) تأكيد كرد كه اين امام همام تنها امامي از اهل بيت است كه بيعت سلطان طاغي بر گردنش نيست.
نمازگزاردن حضرت عيسي (ع) پشت سر امام مهدي (عج)، ولادت در خفا، غايب شدن از انظار و رسيدن به قدرت بعد از سال‌هاي طولاني غيبت در ظاهر جواني كم‌تر از چهل سال، از ديگر ويژگي‌هايي است كه امام حسن (ع) خطاب به مسلمانان درباره امام مهدي (عج) بيان فرموده است.

 نظر دهید »

هیچ کس مثل تو نیست!

17 خرداد 1396 توسط ثریا

آن حضرت و اصحابش با هر اسلحه ای كه لازم باشد، با دشمنان جهاد می كنند و از هر نوع اسلحه ای كه در زمان ظهور حضرت متداول باشد، و به استفاده اش احتیاج داشته باشند، استفاده می كنند.

البته این را هم باید از قول امام باقر(علیه السلام) بگوییم كه فرمود: «… همهی ما صاحب شمشیر و وارث شمشیریم(شمشیر پیغمبر به ما به ارث رسیده و همراه ما است).» این ارثی است كه از پیامبر(صلی الله علیه و آله) به هر كدام از امامان ما رسیده است و حالا در دست امام زمان ما است؛ اما دلیل آن نیست كه حضرت مهدی(عج) در زمان ظهور فقط با این سلاح می جنگد و سلاح های دیگر را به كار نمی برد. در ضمن همان طور كه گفتیم، قرار است كه امام(عج) رودر روی دشمنان خدا بایستد، نه دوستانش؛ پس سعی كنید تحت تأثیر این سم پاشی های مغرضانه و بی اساس قرار نگیرید.


صاحب الغیبه

در برخی از روایت ها از این لقب، برای معرفی حضرت مهدی(عج) و اثبات غیبت برای ایشان استفاده شده است. امام رضا(علیه السلام) فرمود:«… و هو صاحب الغیبه قبل خروجه»؛ «و او است صاحب غیبت قبل از ظهورش…» هم چنین از امام حسین(علیه السلام) نقل شده است:«قائم هذه الام هو التاسع من ولدی و هو صاحب الغیبه…»؛ «قائم این امت، نهمین فرزندان من است و او صاحب غیبت است…»

البته احتمال دارد منظور از این تركیب، لقب نباشد؛ بلكه منظور، ترجمه ی آن باشد؛ یعنی، كسی كه دارای غیبت است. احتمال دیگر این كه لقب هم مثل بعضی از لقب های دیگر كه برای امام به كار رفته، برای تقیه استفاده شده است. دلیلش هم به خاطر جو خفقان آن زمان و ترس از دشمنان حضرت بوده است.
باب الله

یكی از لقب های حضرت مهدی(عج) است. اگر زیارت آل یاسین را خوانده باشید، حتماً به این عبارت برخورده اید:«السلام علیك یا باب الله و دیان دینه». در دعای ندبه هم می خوانیم:«این باب الله الذی منه یۆتی»؛«كجاست آن باب اللهی كه از آن وارد شوند؟»

امام صادق(علیه السلام) می فرماید:«جانشینان پیامبر، همان ابواب خدایند؛ درهایی كه از طریق آن ها می توان به حق رسید. اگر آن ها بودند، خداوند شناخته نمی شد.»

امام باقر(علیه السلام) هم فرمود:«نحن حجه الله و باب الله»


حالا باب الله یعنی چه؟

یعنی همان گونه كه در،‌ وسیله ی ارتباط است و هر كسی بخواهد وارد خانه ای شود، باید از در وارد گردد، امامان ما هم باب هستند و هر كس می خواهد به خدا برسد، باید از طریق این خاندان قدم بر دارد.

از آغاز عالم، همه ی پیامبران و اوصیای آن ها، باب الله بوده اند. در هر عصری و زمانی، خدا دری گشوده و بابی برای هدایت بندگانش باز كرده است. امروز هم در عالم هستی، خدا یك باب دارد و آن هم امام زمان(عج) است؛ هر كس می‌خواهد به آن جا كه باید برسد، باید از این در وارد شود. هر چند، عصر غیبت است؛ اما درهای رسیدن به خدا باز است.

پی نوشت ها :

1-نگاه كنید به: پاسخ به ده پرسش پیرامون امامت، خصائص و اوصاف حضرت مهدی ارواحنا فداه، آیت الله صافی گلپایگانی، مركز نشر و آفرینش های هنری مسجد مقدس جمكران، ص24.

2-كافی، ج1، ص536، ج1، به نقل از فرهنگ نامه ی مهدویت، خدامراد سلیمیان.

3-كمال الدین و تمام النعمه، ج2،ص42،ح5.

4-همان، ج1،ص317.

/6-تفسیر برهان، ج 1 ص 84.

7-همان.

8-نشریه ی موعود، شماره ی 17،ص84.

 نظر دهید »

نکاتی جالب از اسما و القاب.....

17 خرداد 1396 توسط ثریا

نکاتی جالب از اسماء و القاب متفاوت امام زمان (عج)

هشام فرمود: خداوند حکیمى که براى بدن یک انسان با داشتن چند عضو مختصر، امامى قرار داده که شبهات را براى آنها رفع نماید آیا مى توان گفت براى کاروان بشریت،با این همه اختلافات و سلیقه‏هاى متفاوت، امامى و راهنمائى معیّن ننموده است؟ عمرو بن عبید مات و مبهوت ماند و نتوانست چیزى بگوید.

امام صادق علیه السلام از این مناظره با خبر شد. روزى که عدّه‏اى از اصحاب در محضر حضرت بودند، فرمودند: اى هشام! مناظره خود را با عمرو بن عبید براى ما نقل کن. هشام براى رعایت ادب و حیاء ساکت شد (اشاره به این‏که در مجلسى که شما هستید، صحیح نیست من سخن بگویم) حضرت فرمود: وقتى چیزى را از شما مى‏ خواهیم، انجام دهید.

هشام واقعه را نقل نمود « اصول كافى كتاب الحجة: ج 1، ص 170» امام فرمود: این استدلال را چه کسى به تو آموخته بود؟ عرض کرد: از شما یاد گرفتم. حضرت فرمود: به‏ خدا قسم این دلیل، در صحف ابراهیم و موسى مذکور است.( دوازده گفتار درباره حضرت مهدى عج، ص: 35)

بنا بر این حکایت مى‏توان امام عصر را قلب و قطب، براى خلقت انسانها دانست و بلکه مى‏توان بر اساس بعضى از ادلّه لزوم حجّت- که در گفتار اوّل مورد بحث قرار گرفت- امام زمان را قلب و قطب عالم امکان دانست. در دعاى عدیله هنگام ذکر نام مقدس حضرت مهدى سلام اللَّه علیه مى‏فرماید: الّذی بِبَقائِهِ بَقِیَتِ الدُّنیا وَبِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى‏ وَبِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْارْضُ وَالسّماء آن مهدى منتظرى که با ماندگارى او جهان مانده است و از برکت وجود او تمامى آفریدگان، روزى دریافت مى‏کنند و به‏وجود او زمین و آسمان استوار مانده.

ملاحظه مى ‏کنید که این جملات و معانى، با کلمه قلب و قطب کاملًا سازگار است.

محدّث نورى در رابطه با کلمه (قطب)- که معمولًا عرفا از این اسم زیاد استفاده مى ‏کنند- جمله ‏اى را از عالم بزرگوار کفعمى نقل مى ‏کند و مى ‏فرماید: ایشان در ضمن دعاى ام داود که آمده: اللَّهمَ صَلِّ عَلَى الْابْدالِ والْاوتادِ مى‏فرماید: دنیا خالى نیست از یک قطب و چهار اوتاد و چهل ابدال و هفتاد نجیب و سیصد و شصت صالح که قطب حضرت مهدى علیه السلام‏ است. « نجم‏الثاقب، ص 46» . ملاحظه مى‏کنید که طبق این نقل، شخصیتى همچون کفعمى با آن عظمت و کمالات به حضرت مهدى اطلاق «قطب» نموده، بنابراین اگر حضرت را با نام (قلب و قطب) بنامیم و یا در اشعار خود بیاوریم، مانعى در کار نیست.

ابا صالح‏

ابا صالح یکى از کنیه ‏هاى مشهور حضرت مهدى علیه السلام است، محدّث نورى رحمه الله نقل مى‏ کند که در میان عرب از واژه ابا صالح زیاد استفاده مى ‏شود، مخصوصاً در مقام‏ استغاثه جستن به صاحب الامر و روایتى را از امام صادق علیه السلام نقل مى ‏کند که هر گاه در راه گم شدى، ندا کن‏ (یا صالِحُ یا أبا صالِح ارْشُدُونا إلى‏ الطَّریقِ رَحِمَکمُ اللَّه).

شعراء این کنیه را در اشعار خود زیاد مى ‏آورند و ما نیز در خاتمه این بحث با چند بیت شعر دست توسّل به ذیل عنایت حضرت بقیة اللَّه اعظم دراز مى‏ کنیم، و در این ظلمات دنیا از او طلب ارشاد مى ‏کنیم و ایشان را با کنیه ابا صالح صدا مى ‏زنیم، امید است، مشمول عنایات ایشان قرار گیریم.(همان)

ابا صالح دلم سامان ندارد

مگر هجران تو پایان ندارد؟

ابا صالح بیا دردم دوا کن‏

مرا از دیدنت حاجت روا کن‏

ابا صالح مرا با رو سیاهى‏

به خود راهم بده با یک نگاهى‏

ابا صالح فقیرم من، فقیرم‏

بده دستى که دامانت بگیرم‏

ابا صالح تو خوبى من بدم، بد

مرا از درگهت ردّم مکن ردّ

ابا صالح چه خوش زیبنده باشد

که تو لعل لبت پر خنده باشد

ابا صالح عزیز آل یاسین‏

بیا در جمع ما امشب تو بنشین‏
قائم

شیخ صدوق در كتاب «علل الشرائع» از ابو حمزه ثمالى‏ روایت میكند كه گفت: از حضرت امام محمد باقر علیه السّلام پرسیدم یا ابن رسول اللَّه! مگر شما ائمه همه قائم بحق نیستید؟ فرمود: بلى. عرض كردم: پس چرا فقط امام زمان «قائم» نامیده شده؟ فرمود: چون جدم امام حسین علیه السّلام شهید شد، فرشتگان بدرگاه الهى نالیدند و گفتند: پروردگارا! آیا قاتلین بهترین بندگانت، و زاده اشرف برگزیدگانت را بحال خود وامی گذارى؟

خداوند به آنها وحى فرستاد كه اى فرشتگان من آرام گیرید. به عزت و جلالم سوگند، از آنها انتقام خواهم گرفت هر چند بعد از گذشت زمان ها باشد. آنگاه پروردگار عالم امامان اولاد امام حسین علیه السّلام را به آنها نشان داد و فرشتگان مسرور گشتند. یكى از آنها ایستاده بود و نماز می گذارد. خداوند فرمود: بِذلِكَ الْقائِمُ انْتَقِمُ مِنْهُم‏ ؛ باین قائم از آنها انتقام می گیرم. (مهدى موعود ( ترجمه بحار الأنوار)، متن، ص: 229)


مهدی

از امام محمد باقر نقل شده که فرمود : او را «مهدى» گویند، زیرا خداوند بامر پوشیده، هدایتش نموده. او تورات (حقیقى) و سایر كتب آسمانى را از غارى واقع در انطاكیه بیرون مى‏آورد، آنگاه با پیروان تورات طبق تورات و با اهل انجیل طبق انجیل و با اهل زبور طبق زبور و با مسلمانان مطابق قرآن حكومت می كند.(همان)


نهی از بکار بردن نام حضرت

صدوق در كتاب «توحید» از حضرت عبد العظیم حسنى از امام على النقى علیه السّلام نقل میكند كه فرمود: جایز نیست نام امام زمان برده شود تا گاهى كه ظهور كند و جهان را پر از عدل و داد نماید بعد از آنكه پر از ظلم و ستم شده باشد در كمال الدین از صفوان بن مهران از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت نموده كه فرمود: مهدى از فرزندان من و فرزند پنجم امام هفتم است. او از نظرها غائب شود و جایز نیست كه او را بنام یاد كنید.

در آن كتاب از عبد اللَّه ابن ابى یعفور نیز این حدیث از امام ششم منقول است. هم در آن كتاب است كه چون در محضر امام موسى بن جعفر علیهما السّلام از امام زمان سخن به میان آمد فرمود: ولادت او بر مردم پوشیده می ماند و جایز نیست او را بنام یاد كنند. تا موقعى كه خداوند او را ظاهر گرداند و بوسیله او زمین را از عدل و داد پر كند از آن پس كه پر از ظلم و ستم شده باشد.( مهدى موعود ( ترجمه بحار الأنوار)، متن، ص: 235)

منابع : کتاب دوازده گفتار درباره حضرت مهدى عج

کتاب مهدی موعود(ترجه بحار الانوار)

 نظر دهید »

جایگاه امام زمان عج در عالم هستی

17 خرداد 1396 توسط ثریا

شیطان گفت که بندگان تو نصیب و بهره ی معینی از من دارند و تنها بنده ای که شیطان درآن بهره ندارد و فقط خدا در آن بهره دارد، انسان مخلص است. امامان و پیامبران در صدر مخلصین هستند. رسیدن به درجه مخلصین برای غیر معصومین هم امکان دارد( باتوجه به آیات و روایات) ما می توانیم طبق ظرفیت خودمان به مراتبی از مقام مخلصین برسیم.

امام زمان(علیه السلام) مخلَص ترین بنده روی زمین است، کسی است که راه مخلِصین را طی کرده است و خدا او را انتخاب کرده است و سرتا سر وجودش خدایی شده است. نفس او خدایی است، او عبد مخلَص خداست و آئینه تمام نمای صفات خداست. تمام استعدادها ی خدایی کامل یک انسان، در امام زمان(عج) به شکوفایی رسیده است.


حدیثی از پیامبر از زبان معاذ

از معاذبن جبل که یکی از اصحاب پیامبر بود سوال کردند که از حدیثی که از پیامبر شنیده ای ما را خبر بده . معاذ روی زمین نشست و گریه کرد. پدر و مادرم به فدایش ،یک روز داشتم کنار او حرکت می کردم که این حدیث را برای من فرمودند: ای معاذ، می خواهم حدیثی برای امت بگویم که اگر امت به آن حدیث عمل کرد روی رستگاری را در دنیا و آخرت می بیند ولی اگر تنها آن را بشنود و عمل نکند، حسرتش برای امت من می ماند.

پیامبر فرمود: قبل از اینکه خدا هفت آسمان را خلق کند هفت فرشته ویژه را خلق کرد که به آنها نگهبان می گویند یا مسئول گمرک هر آسمان. وقتی آسمان ها را خلق کرد، هر کدام از فرشته ها را در ورودی و خروجی آسمان ها گذاشت.

از طرفی ملائکی را خلق کرد که آنها حافظان اعمال هستند و اعمال انسانها را حفظ می کنند. این ملائک ، یکی از اعمال پاک را انتخاب می کنند که به محضر خدا بالا ببرند. وقتی می خواهند این عمل را به آسمان اول ببرند نگهبان آسمان به حقیقت این عمل نگاه می کند و می گوید که این عمل را برگردانید و به صورت صاحبش بزنید. ملائک تعجب می کنند.

خطاب می آید: من ملک غیبت هستم خداوند دستور داده است که هرکس که در زندگی اش غیبت می کند ، نگذارم عمل او از آسمان اول بالاتر برود، هرچند عملش پاک است ولی بالا نمی رود.

حضور یک رذیله ی شیطانی در زندگی ما ارزش عمل را از بین می برد و آن عمل را فاسد می کند.

مثلا وقتی می خواهیم از شیر استفاده کنیم اگر به آن آب اضافه کنیم حجم شیر زیاد می شود ولی طعم اولیه را ندارد و ارزش شیر اولیه هم را ندارد. اعمال انسان هم این طور است. اگر اعمال انسانی همراه با رذایل شیطانی باشد، در بارگاه الهی از ارزش می افتد. در بارگاه الهی عملی ارزش دارد که خالص باشد. ما گاهی می گوییم که چرا حلاوت نماز را نمی چشیم ؟ علت این است که در جایی رذایل شیطانی وارد شده است .

از پیامبر پرسیدند که چرا ما از نمازمان لذت نمی بریم؟ پیامبر فرمود: زیرا شما از چشم هایتان مراقبت نمی کنید. این چشم ناخالصی می آورد و اثرش را در اعمال دیگر می گذارد. یعنی ما در عمل مان آب می بندیم و عمل آن خاصیت را ندارد.

پیامبر در ادامه فرمود: عملی را از آسمان اول به دوم می رسانند ،خطاب می آید که آنرا به صاحبش برگردانید زیرا در این عمل یک قصد دنیایی وجود داشته است و نیت فقط خدایی نبوده است. مراتب اخلاص خیلی سخت است. اعمال مخلِصین از هفت آسمان می گذرد. عملی به آسمان سوم می رسد و خطاب می آید که عمل را برگردانید و به صورت صاحبش بزنید. این فرد عملی را انجام داد ولی باعث کبر و غرورش شد. این عمل بوی خودیت می دهد و برگشت می خورد.

عملی را به آسمان چهارم می رسانند و بازخطاب می آید که آنرا برگردانید زیرا در این عمل عُجب وجود دارد. غرور یعنی فخر فروشی کردن به بندگان خدا ولی عُجب یعنی اینکه انسان در نهان خودش عملش را بزرگ ببیند. مثلا پیش خودش بگوید که عَجَب لذتی از نماز شب بردیم. این فرد عمل خودش را بزرگ می بیند. کسی که عملش را در مقابل خداوند می بیند عملش از این آسمان بالا نمی رود. وقتی عملی به آسمان پنجم می رود خطاب می آید که آنرا برگردانید و به گردن او آویزان کنید.

عملی که در آن حسد باشد بالا نمی روید یعنی کسی که می دید عملی از عمل او بالاتر است حسد می ورزید .حسد یک بیماری نهانی صعب العلاجی است که معمولا ما متوجه این بیماری هم نمی شویم. حسد ریشه ی ایمان را می سوزاند. انسان وقتی می بیند که عمل کسی از او بالاتر است باید غبطه بخورد نه اینکه حسد بورزد. یعنی بگوید که ای کاش من هم این عمل را داشتم و با خدا معامله کند. انسان حسود می خواهد که آن مقام از فرد گرفته بشود و فرد زمین بخورد.

وقتی عملی به آسمان ششم می رسد خطاب می رسد که این عمل را برگردانید و آن را به کمر و صورت صاحبش بزنید طوری که چشمانش کور بشود. زیرا این فرد رحم و مروت نداشته است. زیرا وقتی می دید که خداوند به بنده ای سختی رسانده است یا مرتکب گناهی شده است بجای دستگیری ،او را شماتت می کرد. رحم و مروت رحمانی در وجود او نبود. وقتی عملی به آسمان هفتم می رسد این عمل عالی است و نتیجه ی فقه و اجتهاد و ورع است. ملک می گوید که من ملک حجاب هستم و بین عمل و خدا حجاب می اندازم. عملی که برای خدا نبوده است. یعنی باز هم عمل ناخالص بوده است. این عمل هم برگشت می خورد. در انتهای حدیث داریم که یک عمل از هفت آسمان عبور می کند یعنی در این عمل هیچ رذیله ای نبوده است و ظاهر عمل هم خالص بوده است. چهار هزار ملک و هفت ملک آسمان، عمل را به بارگاه پروردگار می رسانند. همه شهادت می دهند که این عمل خالص است و هفت آسمان را رد کرده است .خدا می فرماید این عمل را برگردانید زیرا شما حافظ وجود نهان و درونی او نبودید، من نگهبان چیزی هستم که در نهان او می گذرد، عمل را انجام داد ولی من را با این عمل اراده نکرد یعنی عملش خالص بود ولی وجودش برای عمل خالص نبود. پس حافظان عمل هم فقط ظاهر عمل را می دانند و نهان وجود انسان را نمی دانند. در این هنگام معاذ گریه کرد.

بله انسان مخلص عبد و بنده ای است که نفس به نفسش مهر قبولی خورده است. امام زمان(علیه السلام) بنده ی مخلص الهی است که نه تنها تمام اعمالش خالص شده است بلکه تمام وجودش خدایی شده است و اوست که مهر قبولی می گیرد.
چکار کنیم که عمل ما خالص باشد و خدا آن را بپذیرد؟

با شنیدن این حدیث از پیامبر، نباید ترس از ناامیدی خدا برای ما بوجود بیاید زیرا این آسیب است ولی اگر این حدیث ترس از خود و عمل خود بوجود بیاورد این یک انگیزه و عمل انسانی است. انسان باید خودش را با فضل الهی ببیند. یکی از دعاهای ما باید این باشد که خدایا با فضل خودت با ما عمل نکن نه با فضل خودت. اگر درعملی ذره ای ناخالصی باشد و در وجود انسان هم ذره ای ناخالصی باشد، این عمل به بارگاه الهی نمی رسد. مگر اینکه خداوند از فضل بی نهایت خودش با نگاه رحمت ویژه ای این ناخالصی را ندید بگیرد. این حدیث در مقام عدل خداست .اگر ما تمام اعمال را هم با اخلاص انجام بدهیم باز نباید امیدمان به عملمان باشد.

عمل ما در این راه باید به رهبر معصوم متصل بشود و ما دستمان را به چنین رهبر مخلَصی بدهیم. چون پرتگاه ها بی نهایت است، خدا رهبر راه قرار داده است زیرا احتمال لغزش انسان زیاد است .خدا به برکت اینکه دستت را به امام معصوم رسانده ای عبادت ناخالص خودش را با فضل خودش بررسی می کند. اگر ما این ارتباط را با امام معصوم برقرار نکنیم هیچ جایگاهی در بارگاه قدسی نداریم و هم عمل و هم وجودمان مُهر مردودی می خوریم. داریم که بواسطه محبت و اطاعت شما، اعمال مهر قبولی می خورد.

زمانی که در زمان غیبت هستیم رسیدن به مقام مخلِصین و مخلَصین کار سختی است. با ظهور امام زمان (علیه السلام) در بین ما و هدایت و تربیت های ایشان ،طی این مراحل سهل می شود. اگر قبل از ظهور افرادی مثل سید بن طاوس، شیخ مفید و . .. به مرحله ی مخلصین رسیده اند، با ظهور امام زمان (علیه السلام) تمام انسانها به رتبه ی مخلِصین و مخلَصین نزدیک می شویم. و راههای سخت، سهل می شود. تقاضای ما برای ظهور حضرت بخاطر این است بندگی ما بی خطر باشد و به مقام مخلصین دست پیدا بکنیم.

آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد

تا اشک های مادرت زهرا بگیرد

آقا بیا با ظهور چشمهایت، این چشم های ما کمی تقوا بگیرد

پایین بیا خورشید پشت ابر غیبت تا اندکی اخلاص ما بالا بگیرد.

منابع:

بیانات حجت الاسلام حیدری کاشانی

سایت مهدویت

 نظر دهید »

حضرت مهدی عج عصاره خلقت

17 خرداد 1396 توسط ثریا

در ذیل آیه ی شریفه امام صادق (علیه السلام) فرمودند که او قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله) است و هنگام ظهورش در مکه معظمه دست بر صورت می کشد و می گوید: “وقالو الحمد لله الذّی صَدَقنا وَعده و أورثنا الارضَ نَتَّبَوء مِن الجَنّة حیثُ نَشاءُ فنعمَ أجر العاملین ؛ حمد و ثنا مخصوص خداوندی است که وعده اش را در حق ما تحقق بخشید و ما را وارث زمین گردانید. از بهشت هر کجا بخواهیم مسکن می گزینیم که پاداش عمل کنندگان چقدر نیکوست.” (زمر/74)
شباهت به حضرت نوح (علیه السلام)

از امام صادق و امام هادی (علیهما السلام) روایت شده است که حضرت نوح (علیه السلام) دو هزار و پانصد سال عمر کرد. به همین دلیل وی را شیخ الانبیاء می نامند. عمر طولانی حضرت صاحب الزمان (عج) نیز همانند حضرت نوع (علیه السلام) است. بنابر این روایات امام زمان (عج) در نیمه شعبان سال 255 هجری قمری متولد شدند. اکنون عمر شریف ایشان بیش از هزار و صد و هفتاد سال می باشد. به همین دلیل حضرت را شیخ الاوصیاء لقب داده اند.


شباهت به حضرت هود (علیه السلام)

خداوند متعال در قرآن به کیفر مخالفان حضرت هود(علیه السلام) اشاره کرده است و فرموده است که کسانی را که با حضرت هود (علیه السلام) مخالفت می کردند و به مواعظ ایشان گوش نمی کردند، با باد عقیم هلاک کرد: “فی عادٍ إذ إرسلنا علیهم الرّیحَ العقیم؛ در قوم عاد چون بر سر آنان باد مهلک را فرستادیم” (ذاریات/41) در مورد امام زمان (عج) نیز آمده است که بنابر روایات، خداوند متعال جمعی از کافران و مخالفان حضرت را با باد سیاهی نابود می کند.


شباهت به حضرت ابراهیم (علیه السلام)

براساس روایات شریفه، دوران حمل و سپس ولادت حضرت ابراهیم (علیه السلام) به علت خطر نمرود مخفیانه بود. دوران حمل و سپس ولادت حضرت صاحب الزمان (عج) نیز به علت خطر خلفای ظالم بنی عباس مخفیانه صورت گرفت. همچنین هنگامی که حضرت ابراهیم (علیه السلام) به دستور نمرود، حاکم ستمگر به آتش افکنده شد جبرئیل برای ایشان جامه ای از بهشت آورد و به اذن الهی ابراهیم (علیه السلام) از آتش نجات پیدا کرد.

بر اساس روایات شریفه، حضرت مهدی (عج) نیز هنگام قیام همان جامه را خواهد پوشید.
شباهت به حضرت لوط (علیه السلام)

بر اساس قرآن کریم، فرشتگان الهی برای یاری حضرت لوط (علیه السلام) فرود آمدند و گفتند: “یا لوطُ إنّا رُسلُ ربّکَ لن یَصِلوُا إلیک؛ ای لوط همانا ما فرستادگان پروردگارت هستیم و هرگز دست آزار آنان به تو نخواهد رسید.” (هود/81) در روایات آمده است در هنگام ظهور حضرت مهدی (عج) به امر پروردگار متعال، فرشتگان به یاری آن حضرت خواهند آمد.
شباهت به حضرت یوسف (علیه السلام)

حضرت یوسف (علیه السلام) زیباترین فرد اهل زمان خود بود. امام عصر (عج) نیز زیباترین اهل زمان خویش است. همچنین خداوند متعال امر حضرت یوسف (علیه السلام) را در یک شب اصلاح فرمود که پادشاه مصر شد. خداوند نیز امر قائم (عج) را در یک شب اصلاح می فرماید. پس در آن شب یاران آن حضرت از دورترین نقاط جهان به دور او جمع می شوند و آن حضرت بر تمام جهان سلطه خواهد یافت.


شباهت به حضرت خضر (علیه السلام)

خداوند متعال عمر حضرت خضر (علیه السلام) را طولانی کرده است و او اکنون زنده است. امام زمان (عج) نیز به اذن الهی از عمر طولانی برخوردارند. طول عمر حضرت خضر (علیه السلام) خود می تواند شاهدی زنده بر وجود حضرت بقیه الله الاعظم (عج) باشد.

بر اساس روایات نام اصلی حضرت خضر (علیه السلام) “بلیا” است. او را خضر نامیدند به معنای سبزی زیرا هر گاه نماز می گزارد اطرافش سبز می شد و هر چوب خشکی را لمس می فرمود بر آن شاخ و برگ می رویید. در روایات آمده است که حضرت مهدی (عج) نیز از هر سرزمینی که بگذرد، آب از آن سرزمین می جوشد و آبادانی و سرسبزی به آن مکان هدیه می شود.


کلام پایانی …..

گرچه شباهت هایی که ذهن قاصر و کوتاه ما میان همچون اویی و انبیای الهی می یاید و نمی از دریای وجودش را نیز نشان نمی دهد اما …. بهانه هایی است برای از او سرودن در این بیابان های بی نشان از او.

. . . .

منابع:

1- نجم الثافب

2- مکیان المکارم – ج1

3- تفسیر المیزان – علامه طباطبائی

4- عطر انتظار – سید محمد رضا طباطبایی نسب – ج14

 نظر دهید »
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

* سلام بر مهدی فاطمه*

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آداب اسلامی
  • احادیث
  • احادیث تصویری
  • اخلاق
  • امام خمینی در کلام شهدا
  • بدون موضوع
  • برای کوچولوهای نازنین
  • برگی از نهج البلاغه
  • تفاوت اخلاق و عرفان
  • ثواب روزه داری در هوای گرم
  • ثواب قرائت سوره های قرآن
  • جملات تصویری ناب
  • جملات زیبا
  • حضرت فاطمه زهرا س/ زندگینامه، شعر...
  • حضرت فاطمه زهرا/شعر
  • خاطرات طنز شهدا
  • خاطراتی زیبا و کوتاه از شهدا
  • خاطره
  • داستانک های زیبا
  • دلنوشته
  • رهبر عزیزمان
  • زندگینامه شهدا
  • زیر باران خدا
  • زیر چتر خدا
  • سیر و سلوک
  • شعر
  • شناخت امام زمان عج
  • شهدای زن /زندگینامه، وصیتنامه
  • شهید رضا دهقانیان
  • عاشقانه هایم برای خدا
  • عرفان
  • ماه رمضان /اعمال، فضیلت....
  • مناسبت های روز
  • هشدار برای جوانان
  • وصیتنامه شهدا
  • پیامک های مناسبتی
  • کلام شهدا
  • کورش کبیر افتخار هر ایرانی
  • گام های عاشقی با شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آهنگ

خوش آمدید




  • تبلیغات اینترنتی
  • ساعت



    زیبا

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس