* سلام بر مهدی فاطمه*

  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

وصیت نامه

15 خرداد 1396 توسط ثریا

ﺣﻘﻴﺮ ﺣﻤﻴﺪﺭﺿﺎ ﺯﺭﭼﻴﻨﻲ (ﻛﺮﺑﻼﻳﻲ) ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻣﺤﻤﺪ، ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ 3467، ﻣﺘﻮﻟﺪ 1340 ﺗﻬﺮﺍﻥ ،ﻫﻢ‌ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﻭﺻﻴﺖ‌ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻛﻤﺎﻝ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺷﻌﻮﺭ ﺑﻪ ﺭﺷﺘﻪ ﺗﺤﺮﻳﺮ ﺩﺭﻣﻲ‌ﺁﻭﺭﻡ ﻭ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺒﺎﻧﻲ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﺳﻨﺖ ﻣﺤﻤﺪ (ﺹ) ﻭ ﺍﻫﻞ‌ﺑﻴﺘﺶ ﻭ ﻧﻈﺎﻡ ﺟﻤﻬﻮﺭﻱ ﺍﺳﻼﻣﻲ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻳﻦ ﺍﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻢ:"ﺍﺷﻬﺪﺍﻥ‌ﻻ ﺍﻟﻪ‌ﺍﻻ‌ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺍﺷﻬﺪ ﺍﻥ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺳﻮﻝ‌ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺍﺷﻬﺪ ﺍﻥ ﻋﻠﻴﺎ ﻭﻟﻲ‌ﺍﻟﻠﻪ” ﻧﻴﺰ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻪ ﺭﺟﻌﺖ … ﻭ ﻫﻢ‌ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺮﻫﻪ ﺍﺯ ﺯﻣﺎﻥ ،ﻧﺪﺍﻱ ﻫﻞ ﻣﻦ ﻧﺎﺻﺮ ﻳﻨﺼﺮﻧﻲ ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻥ ﭘﻴﺮ ﻋﺸﻖ، ﺗﻘﻮﻱ ﻣﺠﺴﻢ ،ﻣﻠﻜﻪ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﺍﻧﺴﺎﻥ ،ﺳﺎﻟﻚ ﺟﻤﺎﺭﺍﻥ ﻭ ﺑﻪ ﻗﻮﻟﻲ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺣﻖ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﻪ‌ﺍﻧﺪ، ﻧﺪﺍﻱ ﺣﺴﻴﻦ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﻣﻲ‌ﺭﺳﺪ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺣﺰﺏ‌ﺍﻟﻠﻪ ﻳﺎ ﺟﻨﺪﺍﻟﻠﻪ ،ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻧﺪﺍ ﻟﺒﻴﻚ ﻣﻲ‌ﮔﻮﻳﺪ .ﻭﺻﻴﺖ ﺑﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻭ ﺍﻣﺘﺸﻬﻴﺪﭘﺮﻭﺭ ﻭ ﺍﻳﺜﺎﺭﮔﺮ ﺍﻳﺮﺍﻥ، ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻋﺰﻳﺰ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻢ! ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ 20 ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ ﺧﺪﺍ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﺳﭙﺮﺩ ﻭ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﻛﺮﺩﻳﺪ ﻭ ﺍﻟﺤﻖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻫﻴﭻ ﻛﻮﺷﺸﻲ ﺩﺭﻳﻎ ﻧﻜﺮﺩﻳﺪ ﻭ ﺩﺭﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﻗﻨﺪﺍﻕ ﺳﻔﻴﺪ ﺑﺴﺘﻴﺪ،‌ ﻫﻢ‌ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺻﺎﺣﺒﺶ ﺍﻣﺎﻧﺘﺶ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺳﺘﻬﺎ ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﺳﻔﻴﺪ (ﻛﻔﻦ) ﺑﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﺍﺻﻠﻴﺶ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺍﻧﻴﺪ…. ﺍﻣﺎ ﺍﻣﺎﻡ، ﺑﻪ ﻭﺍﻟﻠﻪ ﻗﺴﻢ ﺍﻣﺎﻡ ﻳﻚ ﻧﻌﻤﺖ ﺍﻟﻬﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺎ ﺣﺰﺏ‌ﺍﻟﻠﻬﻴﺎﻥ ﺗﺎ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﻗﻄﺮﻩ ﺧﻮﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ،ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻫﺪﻓﺶ ﻛﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﻜﺘﺐ ﻣﺤﻤﺪ (ﺹ)‌ﺍﺳﺖ ،ﻧﺜﺎﺭ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻴﻢ. ﺍﻭ ﺍﺯ ﺳﻼﻟﻪ ﭘﺎﻙ ﺣﺴﻴﻦ (ﻉ) ﻭ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺛﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ، ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﻳﻦ ﻣﻜﺘﺐ ﻫﺴﺘﻴﺪ ،ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻛﺘﺎﺑﻬﺎﻱ ﺍﺳﻼﻣﻲ ﻛﻪ ﺻﺪﻫﺎ ﻓﻘﻴﻪ ﻭ ﻓﻴﻠﺴﻮﻑ ﻭ ﻋﺎﻟﻢ ﺯﺣﻤﺖ ﻛﺸﻴﺪﻩ‌ﺍﻧﺪ ،ﺍﻧﺲ ﺩﻫﻴﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺳﺖ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﺩﻫﻴﺪ. …ﺍﻃﻴﻌﻮ‌ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺍﻃﻴﻌﻮﺍﻟﺮﺳﻮﻝ ﻭ ﺍﻭﻟﻲ‌ﺍﻻﻣﺮ ﻣﻨﻜﻢ،ﺑﻪ ﺗﺒﻠﻴﻐﺎﺕ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﺧﺎﺭﺟﻲ ﺷﺮﻗﻲ ﻭ ﻏﺮﺑﻲ ﮔﻮﺵ ﻓﺮﺍ ﻧﺪﻫﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﻬﺎﻱ ﺑﻴﻦ‌ﺍﻟﻤﻠﻠﻲ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤﺪ ﺻﻠﺢ ﻧﻮﺑﻞ، ﻋﻔﻮ ﺑﻴﻦ‌ﺍﻟﻤﻠﻠﻲ ﻭ ﻛﻠﻴﺴﺎﻱ ﻭﺍﺗﻴﻜﺎﻥ ﺧﻮﻑ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﻩ ﻧﺪﻫﻴﺪ، ﭼﻪ ﭘﺮﻭﻧﺪﻫﺎﻱ ﺍﻳﻦ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺗﺎﺭﻳﻚ ﻭ ﻛﺜﻴﻒ ﺍﺳﺖ …. ﻭﺻﻴﺖ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻢ ﺑﺮ ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮﻡ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﻮﺩ:"ﻋﺸﺎﻕ ﺍﮔﺮ ﻟﻘﺎﻱ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺁﺭﺯﻭ ﻛﻨﻨﺪ، ﺑﺎﻳﺪ ﺯ ﺧﻮﻥ ﺧﻮﻳﺸﺘﻦ ﺍﻭﻝ ﻭﺿﻮ ﻛﻨﻨﺪ” 4/2/1361

ﻭﺻﻴﺖ‌ﻧﺎﻣﻪ ﺷﻬﻴﺪ ﺣﻤﻴﺪﺭﺿﺎ ﺯﺭﭼﻴﻨﻲ

 نظر دهید »

وصیت نامه

15 خرداد 1396 توسط ثریا

ﺑﺴﻢ‌ﺍﻟﻠﻪ‌ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮﺣﻴﻢ
ﺩﺭﻭﺩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺑﺎﺩ ﺍﻱ ﺭﻫﺒﺮ ﻋﺎﻟﻲ ﻗﺪﺭ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺳﻼﻡ ﺷﻬﻴﺪﺍﻥ ﺍﻳﺮﺍﻥ …ﺣﺴﻴﻦ ﺟﺎﻥ! ﺟﻮﺍﻧﺎﻧﻤﺎ ﺩﺭ ﺟﺒﻬﻪ‌ﻫﺎ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺗﻮ ﺳﻴﻨﻪ‌ﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻱ ﮔﻠﻮﻟﻪ‌ﻫﺎﻱ ﺳﺒﻚ ﻭ ﺳﻨﮕﻴﻦ ﻗﺮﺍﺭﻣﻲ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺟﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﺩﻫﻨﺪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ﻣﻦ ﻣﻲ‌ﺩﺍﻧﻢ ﺗﻮ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﻛﺮﺩﻱ ﻭ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺟﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ‌ﺍﻱ….ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ ﻣﺮﺍ ﻳﺎﺭﻱ ﻛﻦ ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﻳﺎﺭﻱ ﻧﻜﻨﻲ ﻳﺎﻭﺭﻱ ﺟﺰ ﺗﻮ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭ ﺍﻱ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﺧﻮﻥ ﭘﺎﻙ ﺷﻬﻴﺪﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﻴﭻ ﻭ ﺧﻢ ﻗﻼﺏ ﺭﺍ ﺻﺎﻑ ﻭ ﻫﻤﻮﺍﺭ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺷﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﺭﻳﺨﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﻳﻦ ﺧﻮﻧﻬﺎﻱ ﭘﺎﻙ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻧﺎﺩﺍﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﻬﺮﺍﻩ ﺍﻟﻠﻪ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﻩ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺁﺷﻨﺎﻳﺎﻥ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﺳﺴﺘﻲ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻧﻜﻨﻴﺪ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﻫﺪﻑ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﺭﺍ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻛﻪ ﺟﻠﻮﮔﻴﺮﻱ ﺍﺯ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ ﺭﺍﻫﻲ ﺭﺍﻩ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻛﺴﻲ ﻣﺎﻧﻊ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ‌ﻫﺎﻱ ﺟﻨﮓ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺍﺳﺖ….. ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺷﻜﺮ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻗﺪﺭﺕ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺣﻖ ﺍﺯ ﺑﺎﻃﻞ ﺭﺍ ﺩﺍﺩﻱ ﻭ ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺷﻜﺮ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﺭﻫﺒﺮﻡ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺳﺎﻧﺪﻱ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﻨﭽﻨﻴﻦ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻱ ﺩﺍﺩﻱ ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺷﻜﺮ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﻧﺎﺩﺍﻧﻲ ﻧﻤﻴﺮﺍﻧﺪﻱ ﻣﺎﺩﺭ ﻋﺰﻳﺰﻡ ﻣﻲ‌ﺩﺍﻧﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺫﻳﺖ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﻮﺑﻲ ﺑﺎﺷﻢ…. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻥ ﻣﻦ ﺣﺠﻠﻪ‌ﺍﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﻣﮕﺬﺍﺭﻳﺪ ﭼﻮﻥ ﺩﺭﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ ﻫﻴﭻ ﺍﺭﺯﺷﻲ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﮔﻞ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻗﺒﺮﻡ ﻧﻴﺎﻭﺭﻳﺪ ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﮔﻠﻬﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ 2 ﻳﺎ 3 ﺭﻭﺯ ﭘﻼﺳﻴﺪﻩ ﻣﻲ‌ﺷﻮﻧﺪ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ‌ﺯﻫﺮﺍ (ﺱ) ﺩﻓﻦ ﻛﻨﻴﺪ.
ﻭﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﻴﻜﻢ ﻭ ﺭﺣﻤﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﻛﺎﺗﻪ
58/4/1361 ﺟﻮﺍﺩ ﺟﻠﻴﻠﻲ

ﻭﺻﻴﺖ‌ﻧﺎﻣﻪ ﺷﻬﻴﺪ ﺟﻮﺍﺩ ﺟﻠﻴﻠﻲ

 نظر دهید »

وصیت نامه

15 خرداد 1396 توسط ثریا

ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ‌ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮﺣﻴﻢ

ﻭ ﻻ ﺗﺤﺴﺒﻦ ﺍﻟﺬﻳﻦ ﻗﺘﻠﻮﺍ ﻓﻲ ﺳﺒﻴﻞ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻣﻮﺍﺗﺎً ﺑﻞ ﺍﺣﻴﺎ ﻋﻨﺪ ﺭﺑﻬﻢ ﻳﺮﺯﻗﻮﻥ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﺒﺮﻳﺪ ﻛﺴﺎﻧﻴﻜﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻛﺸﺘﻪ ﻣﻲ‌ﺷﻮﻧﺪ، ﻣﺮﺩﻩ‌ﺍﻧﺪ ﺑﻠﻜﻪ ﺯﻧﺪﻩ‌ﺍﻧﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺭﻧﺪ. ﻣﻦ ﻣﺤﻤﻮﺩ ﺩﺍﻳﻪ‌ﻋﻠﻲ ﻭﺻﻴﺖ‌ﻧﺎﻣﻪ‌ﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺗﺪﺍﻭﻡ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﺳﻼﻣﻲ ﺑﻪ ﺭﻫﺒﺮﻱ ﺯﻋﻴﻢ ﻋﺎﻟﻴﻘﺪﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﻣﺖ ﺧﻤﻴﻨﻲ ﺭﻭﺡ ﺧﺪﺍ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻢ، ﺍﻱ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻭ ﻣﺴﺘﻀﻌﻒ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺍﻳﻦ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻫﺒﺮﻱ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﻣﺖ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﻴﺪ ﻣﺎ ﻣﻠﺖ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻮﻥ ﺩﺍﺩﻩ‌ﺍﻳﻢ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺑﻪ ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﺑﺮﺳﺪ ﻧﻜﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﻫﻨﻤﻮﺩﻫﺎﻱ ﺍﻣﺎﻡ ﺳﺮﭘﻴﭽﻲ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ ﺍﻭ ﻧﺎﻳﺐ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ (ﻋﺞ) ﺍﺳﺖ. ﻧﮕﺬﺍﺭﻳﺪ ﺧﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺷﻬﻴﺪﺍﻥ ﭘﺎﻳﻤﺎﻝ ﺷﻮﺩ ﻣﺎ ﻫﺮﭼﻪ ﺧﻮﻥ ﺑﺪﻫﻴﻢ ﺍﻧﻘﻼﺑﻤﺎﻥ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭﺗﺮ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ، ﺍﻳﻦ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎﺋﻲ ﺧﺎﺋﻦ ﺑﺎ ﻛﻤﻚ ﻣﻨﺎﻓﻘﻴﻦ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺷﺎﺥ ﻭ ﺑﺮﮒ ﺍﻳﻦ ﻧﻬﺎﻝ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﺭﻳﺰﻧﺪ ﻣﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﻧﮕﺬﺍﺭﻳﻢ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﺑﺮﻗﺪﺭﺗﻬﺎ،‌ ﻭﺍﺳﻄﻪ‌ﻫﺎﻱ ﺩﺍﺧﻠﻲ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺿﺮﻭﺭ ﺯﻳﺎﻥ ﺑﺮﺳﺎﻧﻨﺪ. ﺍﮔﺮﭼﻪ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺑﻜﺸﻨﺪ ﻣﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﺎ ﺁﺧﺮﻳﻨﻘﻄﺮﻩ‌ﻱ ﺧﻮﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﻱ ﺍﻳﻦ ﻧﻬﺎﻝ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺑﺮﻳﺰﻳﻢ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺁﺑﻴﺎﺭﻱ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺭﺷﺪﺵ ﺑﺪﻫﻴﻢ. ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ (ﻉ) ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺣﺎﻻ ﻛﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻤﻴﻨﻲ ﺭﺍﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻲ ﺭﻭﺩ ﻣﺎ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺍﻭﺭﺍ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﻢ. ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ‌ﺍﻡ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻛﻪ ﺧﻂ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﺮﺍﺩﺭﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺴﻴﺞ ﺷﺮﻛﺖ ﺩﻫﺪ ﺗﺎ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﻱ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﺳﻴﺪﻡ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﻨﺪﻩ‌ﻱ ﺭﺍﻩ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺍﺯ ﺑﺮﺍﺩﺭﻫﺎﻳﻢ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻛﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺍﺳﻠﺤﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ ﻭ ﺧﻮﻥ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﻱ ﺩﺭﺧﺖ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﺮﻳﺰﻧﺪ ﺗﺎ ﺩﺭﺧﺖ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﺎﺭﻭﺭﺗﺮ ﮔﺮﺩﺩ. ﻫﺮﻛﺲ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺳﺮ ﻗﺒﺮ ﻣﻦ ﺑﻴﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺧﻮﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻬﻴﺪﺍﻥ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻡ! ﻣﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻫﺴﺘﻴﻢ ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﺟﺒﻬﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﺣﺴﻴﻨﻲ ﻭ ﻳﺰﻳﺪﻱ ﻭ ﻣﻦ ﺭﺍﻩ ﺣﺴﻴﻦ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻛﺮﺩﻩ‌ﺍﻡ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺍﺯ ﻓﺮﺻﺖ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﭙﻴﻮﻧﺪﻳﺪ. ﺩﺭ ﻫﺮ ﻛﺮﺑﻼﺋﻲ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻨﻲ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺣﺴﻴﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﺧﻤﻴﻨﻲ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﺰﻳﺰ ﺩﻗﺖ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻛﺎﻣﻞ ﺭﺍﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﻴﺪ؛ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﻲ‌ﺩﺍﻧﻢ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺁﻣﺪﻥ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﻭ ﻫﻢ‌ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺩﻋﺎ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻲ ﺍﻣﺎ ﺣﺮﻑ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻧﻢ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻳﻜﻲ ﻳﻜﻲ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ‌ﻫﺎﻱ ﺣﻖ ﻋﻠﻴﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺷﻮﻧﺪ؛ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﻬﺎ ﻃﻠﺐ ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻢ. ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﺩﺭ ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺟﻨﮓ ﻫﻴﭻ ﺷﻜﻲ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻳﻚ ﺷﻬﻴﺪ ﻣﻲ‌ﮔﻮﻳﻢ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﻭﺣﺪﺕ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻫﻴﻢ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻬﻴﺪﺍﻥ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻛﺮﺩﻩ‌ﺍﻳﻢ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﻲ‌ﺑﺨﺸﺪ. ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺧﻂ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺗﺴﻠﻴﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺧﻮﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻬﻴﺪﺍﻥ ﺍﺳﺖ….

ﻭﺻﻴﺖ‌ﻧﺎﻣﻪ ﺷﻬﻴﺪ ﻣﺤﻤﻮﺩ ﺩﺍﻳﻪ ﻋﻠﻲ

 نظر دهید »

وصیت نامه

15 خرداد 1396 توسط ثریا

وصیت نامه شهید محمود کاوه

دشمن بايد بداند و اين تجربه را كسب كرده باشد كه هر توطئه‌اي را كه عليه انقلاب طرح‌ريزي كند، امت بيدار و آگاه با پيروي از رهبر عزيز، آن را خنثي خواهد كرد.

گوشه ای کوتاه از وصیت نامه شهید محمود کاوه
دشمن بايد بداند و اين تجربه را كسب كرده باشد كه هر توطئه‌اي را كه عليه انقلاب طرح‌ريزي كند، امت بيدار و آگاه با پيروي از رهبر عزيز، آن را خنثي خواهد كرد. آينده جنگ هم كاملاً روشن است كه پيروزي نصيب رزمندگان اسلام خواهد شد و هيچگاه، ما نخواهيم گذاشت كه خون شهيدانمان هدر رود. اگر امروز به انقلاب ما خدشه وارد شود، بدانيد كه به مسلمانان جهان خدشه وارد شده است، به آنها آسيب رسيده است و اگر به انقلاب ما رونق داده شد، آنها پيروز شده‌ اند.

 4 نظر

وصیت جالب

08 خرداد 1396 توسط ثریا

وصیت جالب یک شهید لبنانی

شهید محمد علی الرباعی(اباذر) وابسته به مقاومت اسلامی لبنان حزب الله بوده و در سوریه به شهادت رسیده است. وی در دو خط وصیت نامه اش را اینطور نوشته است…

به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، حدود سه سال است که دشمنان تکفیری و وهابی به نام اسلام تیشه بر داشته و به جان مسلمانان افتاده اند. رزمندگان اسلام از هر جا که توانسته اند خود را به این سرزمین رسانده و مردانه از ساحت مقدسه عقیله بنی هاشم زینب کبری(س) دفاع کرده اند. در این مدت شهدای زیادی جانشان را داده اند که شهید محمد علی الرباعی(اباذر) یکی از همین شهداست که وابسته به مقاومت اسلامی لبنان حزب الله بوده و در سوریه به شهادت رسیده است.

وی در دو خط وصیت نامه اش را اینطور نوشته است:

وصیت میکنم مرا در روضة الشهیدین (گلزار شهدای حزب الله) دفن کنید و تا بعد از ساخت حرم ائمه بقیع علیهم السلام سنگ قبر روی قبرم نگذارید.

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید ابراهیم آقایی جودکی

03 خرداد 1396 توسط ثریا
وصیتنامه شهید ابراهیم آقایی جودکی
وصیتنامه شهید ابراهیم آقایی جودکی

وصیت نامه شهیدابراهیم آقایی جودکی

از دنیا ساده و پر از مهر و محبت خانواده و درس و کلاس دل کند و برای یاری رساندن به رزمندگان اسلام به خیل سپاهیان جهان برکف بسیج پیوست…
رزمنده بسیجی شهید والامقام ابراهیم آقایی جودکی، شمع فروزان محفل عاشقان، در خانواده ای روستایی پاک و صادق دیده به جهان گشود.

تحت تربیت والدین با ایمان، مخلص و زحمت کش خود درس تقوا، پرهیزگاری و ایثار و گذشت را بخوبی فرا گرفت و همراه با درس و تحصیل پا به پای آن بزرگواران در سرما و گرما کار و تلاش میکرد و روح توکل و شکر گذاری به درگاه خداوند بزرگ.

هر روز بیشتر از پیش در او تقویت می گردید. اخلاص، صداقت، شجاعت و ایمان راسخ از شاخصه های اخلاقی وی به شمار می رفت.

زیرا دوران رشد معنوی خویش را در بستری پاک و بی آلایش توام با صداقت و اخلاص بسیار سریع طی کرد و این همزمان با شروع جنگ تحمیلی از سوی جنایتکاران غاصب بعثی بر علیه مملکت و انقلاب اسلامی وطنش بود و آن جوان فرهیخته هدف خویش را یافته و راهش را انتخاب کرد و آن اطاعت از فرمان رهبرش بود.

لذا به ندای ملکوتی پیر فرزانه انقلاب، حضرت امام خمینی(ره) جهت حضور در جبهه های نبرد حق علیه باطل و مقابله با دشمن از خدا بی خبر، عاشقانه لبیک گفت.

از دنیا ساده و پر از مهر و محبت خانواده و درس و کلاس دل کند و برای یاری رساندن به رزمندگان اسلام به خیل سپاهیان جهان برکف بسیج پیوست؛ و پس از طی آموزش های لازم دفاعی و نظامی به عنوان نیروی رزمی، عاشقانه و جان برکف در سنگرهای آغشته به عطر و بوی شهیدان، دلاورانه از دین و میهن خویش دفاع کرد تا اینکه سرانجام در کربلای شلمچه آنجا که نخلهای سبز قامتش بی سر، اما به استواری و استقامت شهیدان هنوز بر خویش می بالند؛ او نیز جرعه جرعه از کوثر شهادت نوشید، و به آرزوی ابدی خویش نائل آمد.

شهدای لرستان

شهید ابراهیم آقایی جودکی

آخرین پایه تحصیلی: اول دبیرستان

آموزشگاه محل تحصیل: تربیت معلم شهدای معمولان

درود و رحمت الهی نثار روح پاکش و راهش پر رهرو باد.آمین یا رب العالمین

منبع: کتاب رمز و راز جلد 1

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید رضا امرایی

03 خرداد 1396 توسط ثریا

وصیت نامه شهید رضا امرایی

حسین جان! اگر کوفیان تورا دعوت کردند، ولی به عهد خودوفا نکردند و تورا تنها گذاشتند، ما فرزند عزیزت امام خمینی را که در فرودگاه ندا دادیم قلب ما فرودگاه تو است، را تنها نخواهیم گذاشت.
شهید رضا امرایی

نام پدر :شاه حسین

تاریخ تولدو محل تولد: :1344/07/20 ، روستای چغابل شهرستان کوهدشت

تاریخ و محل شهادت: 1366/12/16 ، سلیمانیه عراق

وصیت نامه شهید رضا امرایی:

حسین جان! اگر کوفیان تورا دعوت کردند، ولی به عهد خودوفا نکردند و تورا تنها گذاشتند، ما فرزند عزیزت امام خمینی را که در فرودگاه ندا دادیم قلب ما فرودگاه تو است، را تنها نخواهیم گذاشت.2

پی نوشت:

1.شهید حفیظ الدین لطیفی

2.روابط عمومی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان لرستان/اسنادماندگار1

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید محمد مهدی بهجتی اردکانی

03 خرداد 1396 توسط ثریا

وصیت نامه شهید مهدي بهجتي اردكاني

وصيتم به امت حزب الله به خصوص مردم حزب الله اردكان اين است كه از خط امام بيرون نروند و پيرو دستورات امام و رهبر خود باشند و هرگز نماز جمعه و زيارت عاشورا و دعاهاي كميل ، توسل ،ندبه را فراموش نكنند

بسم الله الرحمن الرحيم
بنام الله بنام آنكه جانم در دست اوست بنام آنكه زندگيم در جهت اوست بنام آنكه معبودم اوست .
مقصود و مرادم اوست بنام آنكه همه چيزم از اوست و با درود و سلام بر يگانه منجي عالم بشريت و نايب بر حقش امام خميني و با درود بر روان پاك شهداي انقلاب اسلامي ايران از بدر رسول الله (ص) تا بدر روح الله و با درود و سلام بر خانواده هاي معظم شهدا و اسرا و مفقودين و مجروحين چند كلمه اي به عنوان وصيت شروع مي كنم.
ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون :گمان مبريد كساني كه در راه خدا كشته مي شوند مرده اند بلكه زنده اند و در نزد خداي خويش روزي مي خورند
وصيتم به امت حزب الله به خصوص مردم حزب الله اردكان اين است كه از خط امام بيرون نروند و پيرو دستورات امام و رهبر خود باشند و هرگز نماز جمعه و زيارت عاشورا و دعاهاي كميل ، توسل ،ندبه را فراموش نكنند و ديگر اينكه مانع رفتن فرزندانشان به جبهه نشوند .

وصيتم به پدر و مادرم اين است كه از مرگ من ناراحت نباشند بلكه خوشحال باشند و هرگز براي من گريه و زاري نكنند و تا مي توانند براي من مجلس ختم و دعاي كميل بر پا كنند و اگر كسي از من طلبكار بود پولش را بدهيد ضمناً چند ماه نماز و چند روز روزه برايم بگيريد كه انشاءالله پاداش اين همه زحمات را خداوند در آخرت به شما خواهد داد.
ضمناً از برادران و خواهران گراميم مي خواهم كه اگر بدي از من ديده اند من را ببخشند آه خدايا من افتخار مي كنم كه يك قطره خون ناچيزم را در راه تو دادم انشاءالله اين قطره خون ناچيز در درگاه مقربت قبول باشد.
وصيتم به دوستان و آشنايان اين است كه اگر بدي از من ديده اند مرا حلال كنيد.
وصيتم به دانش آموزان و همكلاسيهايم اين است كه اگر بدي يا خوبي از من ديده اند به بزرگي خودتان مرا ببخشيد از دانش آموزان مي خواهم كه درسشان را خوب بخوانند وگرنه دشمن شاد مي شود. ضمناً از معلمان خوب و گرامي مي خواهم كه اگراذيتي از من ديده اند به بزرگي خودشان اين بنده حقير خداوند را ببخشند. ما بايد در راه خداوند شهيد بشويم تا درخت تشنه اسلام را آبياري كنيم. از همسايگان خوب و مهربانم ميخواهم كه مرا ببخشند ديگر بيشتر از اين وقت عزيز شما را نميگيرم به اميد پيروزي رزمندگان اسلام بر كفر جهاني شهادت سرآغاز زندگيست نترسم ز مرگي كه خود زندگيست

خدا حافظ
مهدي بهجتي اردكاني
15/11/1363

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید ابتهاج صمیمی خلخالی

03 خرداد 1396 توسط ثریا

وصیت نامه شهید ابتهاج صمیمی خلخالی

دعا کنید که من جزو این شهدا باشم و شما هر چه می‌توانید به جبهه‌ها کمک کنید و همیشه با اراده آهنین از دولت اسلامی و ولایت فقیه حمایت کنید.
قسمتی از وصیت نامه شهید ابتهاج صمیمی خلخالی
«امروز که این نامه را می‌خوانید روز بسیار مبارکی است؛ زیرا رزمندگان اسلام به مهمانی خداوند دعوت شده‌اند ولی بنده حقیر نیز جزو دعوت شدگان هستم. این مهمانی همانا حضور در سفره شهادت است شهادت فی سبیل الله. بودند کسانیکه قبل از ما، در این مهمانی دعوت شده و به فیض رفیع شهادت نایل شدند و مادر جان همان طوری که آرزویت بود و قبل از آمدن به جبهه‌ها گفتید که فقط برای خدا بجنگم ولاغیر من آن را آویزه گوش خود قرار دادم و سایر رزمندگان را نیز به این مهم دعوت کردم.

پدرومادر عزیز، همان طورکه می‌دانید من وخواهر برادرانم همه امانتی هستیم که از جانب خدای بزرگ به دست شما سپرده شده‌ایم که باید روزی این امانت‌ها به صاحب اصلی شان بازگردانده شوند هرچند پس دادن امانت کار چندان آسانی نیست. مادرجان ممکن تو جزو مادرانی باشی که حتی پسرانشان قبری هم ندارند ولی شما عجرتان را ازخداوند متعال خواهید گرفت. ناراحت نباشید که چرا پسرتان قبری ندارد و به آنجا رفته و دعا کنید و بسیارند کسانیکه ماه‌ها و سال‌ها از پسرانشان خبر ندارند ولی شما می‌دانید که پسر شما در راه خدا جهاد کرده است و در را خدا هم شهید شده است.

دعا کنید که من جزو این شهدا باشم و شما هر چه می‌توانید به جبهه‌ها کمک کنید و همیشه با اراده آهنین از دولت اسلامی و ولایت فقیه حمایت کنید. اگر می‌خواهید روزهای 5شنبه به یاد من باشید به بهشت زهرا بروید و برای عزیزانی گریه کنید که مظلومانه در راه تداوم انقلاب اسلام شهید شدند همانند بهشتی‌ها، رجایی‌ها، مدنی ها و دستغیب‌ها و دیگر رزمندگان عزیزکه پیکر مقدسشان در سرزمین وحی به جای مانده است که پدر و مادرشان چشم انتظار بر گشت فرزندان خود هستند. همیشه نماز به پا دارید و این فریضه مقدس را کوچک نشمارید و حجاب اسلامی خود را حفظ کنید چرا که حفظ حجاب تیری بر قلب دشمنان است.»

درباره شهید

شهید ابتهاج صمیمی خلخالی 11 آذر 1343 در خلخال به دنیا آمد. وی در دوران جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل اعزام شد و در 19/11/61 به درجه رفیع شهادت نائل شد و حدود 12 تا 13 سال جاویدالاثر بود. پیکر پاک وی در قطعه 50 گلزار شهداء بهشت زهرا (س) آرام گرفته است.

شعری که پدر برای سنگ مزار پسرش سرود/ نقاش مظلوم جبهه‌ها

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید محمد تقی مددی

03 خرداد 1396 توسط ثریا

وصیتنامه شهید محمدتقی مددی

باشد که شهدا و مظلومیتشان افرادی را که ولایت‌فقیه را تکذیب می‌کنند و پیرو راه سرخ امام خمینی نیستند، به خود آورد و به رحمت الهی سوقشان دهد.

بسم‌الله الرحمن الرحیم.

سلام و درود بر امام امت، قلب تپنده مسلمین جهان که باعث قیام مسلمین شد. موجب زنده شدن اسلام و دین جدش رسول‌الله (ص) گردید. سپاس بیکران بر پیر جماران که همچون جدش حسین (ع) قیام نموده و واقعیات را به ما نشان داد. چشم ما را به حقایق روشن و گوشمان را به ندای حق شنوا ساخت و باعث سربلندی اسلام در تمامی جهان گردید. بودند کسانی که انتظار مهدی (عج) را می‌کشیدند و درراه حق شهید گشتند. شهدایی که مقاومت، ایثار، گذشت و ایمان را به ما آموختند و خود رفتند. اگر روزی من هم شهید شدم، گرچه این را در خود نمی‌بینم، باید خوشحال باشید که در این زمان، همچون یاران حسین (ع) در دشت کربلای ایران، از دنیا رفته‌ام. اما قبل از این چند سخن با شما دارم.

1 ـ همیشه پشتیبان ولایت‌فقیه باشید تا به شما ضرری نرسد.

2 ـ نسبت به همسایگان و مسلمین خوش‌رفتار و باصداقت عمل کنید

3 ـ در اجتماعات مسلمین شرکت نموده و از تفرقه و جدایی بپرهیزید

4 ـ هیچ‌گاه خدا را از یاد نبرده و روز قیامت را به خاطر آورید

5 ـ در برابر ظلم قیام کنید و در برابر حق سر تسلیم فرود آورید

6 ـ حجاب اسلامی را رعایت کرده و به احکام دین توجه داشته باشید

7 ـ استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین تسکین برای درمان دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و درراه او قدم بردارید

8 ـ هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیندازند و شمارا از روحانیت متعهد جدا نکنند که اگر چنین کردند روز بدبختی مسلمانان و روز جشن ابرقدرت‌هاست.

9 ـ در کارهای امام و اعمالشان بیشتر دقیق شوید و سعی کنید خود را با او هماهنگ کنید و تسلیم اوباشید و بزرگی و عظمتش را دریابید و پاکی و دوستی و اخلاص خود را همچنان حفظ کنید.

باشد که شهدا و مظلومیتشان افرادی را که ولایت‌فقیه را تکذیب می‌کنند و پیرو راه سرخ امام خمینی نیستند، به خود آورد و به رحمت الهی سوقشان دهد. مرا خواهید بخشید، زیرا شما بر تمامی مسائل آگاهید. از همه طلب عفو و بخشش دارم.

خدا یارتان مهدی نگهدارتان حاج محمدتقی مددی

درباره شهید

نام : محمدتقی‌
نام خانوادگی : مددی‌قالی‌باف‌
محل تولد : مشهد
تاریخ تولد : 1344/11/05
تاریخ شهادت : 1366/08/27
نام پدر : رمضان‌
مکان شهادت : ماووت
منطقه شهادت : شمال غرب
شغل : پاسدار انقلاب اسلامی
یگان خدمتی : لشکر 21 امام رضا
نوع عضویت : فرمانده هان رده دو
مسئولیت : فرمانده‌توپخانه‌
گلزار : بهشت‌رضا (ع) مشهد مقدس

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید محمد باقر ربانی

03 خرداد 1396 توسط ثریا

وصیتنامه شهید محمد باقر ربانی

بزرگترین آرمان و آرزوی من اینست که در صف مبارزین اسلام و در پیکار با منافقین و کفار به فیض شهادت برسم آن جا که لقاءپروردگار و رستگاری در آن باشد چه خوفی از مرگ وشهادت … و پس از من نیزسنگر ها را حفظ کنید.

وصیتنامه شهید

* هوشياري و مراقبت از اسلام وانقلاب شرط اول يك مسلمان بيرو قرآن است

*از راه هاي مبارزهبا استكبار جهاني نبرد با مزدوران دست نشانده داخلي آنها (منافقين) است كه در زمان و به هر شكل ممكن بايد با آنها ستيز نمود و از بذل جان و مال دريغ ننمود.

بزرگترین آرمان و آرزوی من اینست که در صف مبارزین اسلام و در پیکار با منافقین و کفار به فیض شهادت برسم آن جا که لقاءپروردگار و رستگاری در آن باشد چه خوفی از مرگ وشهادت … و پس از من نیزسنگر ها را حفظ کنید.

.

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید عباس حیدری حسنوند

03 خرداد 1396 توسط ثریا

وصیت نامه شهید عباس حیدری حسنوند

این انسان که خداوند او را نه بخاطر خودش بلکه بخاطر اینکه انسان را دوست دارد او را آزاد گذاشته تا نیک و بد را از هم تشخیص داده و راه صحیح و درست که انبیاء و اولیا سفارش کرده در مصدر آن قرار گرفته است.
بنام خدای که انسان را از خاک آفرید و آن را اشرف مخلوقاتش قرار داد و به او شعور و فهم داد وبه بلند ترین مقامات رسانید و بهترین تعالیم دنیوی را در اختیار ش قرار داد و سر انجام او را باز به خاک بر گردانید و دنیای غیر از این دنیای فانی برای او در نظر گرفته است که به سزای هر عمل نیک و بد او پاداش قرار داده است و این انسان که خداوند او را نه بخاطر خودش بلکه بخاطر اینکه انسان را دوست دارد او را آزاد گذاشته تا نیک و بد را از هم تشخیص داده و راه صحیح و درست که انبیاء و اولیا سفارش کرده در مصدر آن قرار گرفته است.

از صدر بوجود آمدن انسان تاکنون و حتی آینده را پیروی کنند تا بهشت جاودان نصیبشان گردد و اما پیام من به ملت دلیر و شجاع و از جان گذشته ایران این است که این اوقات مهم و تاریخی را از دست ندهند، و دوست دار من آنکسی است که بر مزارم دعا بخواند و طلب آمرزش بخواهد و باز قبر مرا بسیار ساده بسازید و ای کاش اینجا می بودیدومی دیدید ایثار و از جان گذشتگی لشکریان اسلام را زنده باد امام خمینی پاینده باد اسلام و بر قرار باد پرچم سبزوسفید وقرمز رنگ لا اله الا الله وصیت نامه عباس حیدری حسنوند فرزند دوشنبه عضو بسیج خرم آباد لرستان اعزام به تاریخ ۶۱/۲/۸ گردان امام جعفر صادق (ع) تیپ۲۲ بدر خرمشهر

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید علی یار دارابی

03 خرداد 1396 توسط ثریا

برگی از زندگی نامه شهید علی یار دارابی

حماسه آفرین دشت جنون و دلدادگی، دانش آموز بسیجی، شهید علی یار دارابی در خانواده ای با ایمان و زحمتکش در روستایی دور افتاده از توابع شهرستان خرم آباد پا به عرصه گیتی نهاد. تحت نظارت والدینی با تقوی و ساده تربیت صحیح اسلامی را فراگرفت.
بسیجی دلاور، دانش آموز شهید، اکبر درخشان آئینه روشن شکوه ایثار، در خانواده ای انقلابی و مومن در شهرستان خرم آباد دیده به جهان گشود. تحت سرپرستی پدری مومن و زحمتکش و مادر یبا تقوی و فداکار تربیت صحیح اسلامی را فراگرفت.

این شهید والامقام دانش آموزی ساعی و کوشا بود، که با اخلاق و رفتار نیک و پسندیده اش الگوئی تمام عیار برای هم سالان و دیگر دانش آموزان به شمار می رفت، در ارتباط با والدین بزرگوار خود جوانی مهربان، قدر شناس و مطیع و خاضع بود.

اوقات فراغت خود را به فعالیت در پایگاه مقاومت بسیج و تمرینات ورزشی اختصاص داده بود و در رشته های چون کشتی، ورزش باستانی، موتور سواری و بکس پیشرفت های قابل ملاحظه ای را کسب کرده بود.

در انجام عبادات و فرایض دینی اهمیت می داد و عاشقانه در ایام سوگواری تاسوعا و عاشورای آقا امام حسین(ع) شرکت می کرد و جان پاکش در همین مجالس بود که با فرهنگ شهادت و ایثار آشنا می گردید؛ به انفاق در راه خدا و کمک به زیر دستان علاقه داشت و دیگران را به انجام این امر خیر تشویق می نمود.

با شروع جنگ تحمیلی، عاشقانه به ندای حسین زمان حضرت امام خمینی(ره) لبیک گفت و مشتاق و بیقرار همراه با رزمندگان سپاه اسلام راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید و مدت مدیدی را دلاورانه در شهر لاله های خونین، خرمشهر قهرمان به دفاع از دین و میهن خویش پرداخت و سرانجام در سن 18 سالگی خونین چهره و سربلند به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

شهید اکبر درخشان

تاریخ تولد: 10 اسفند 1343 خرم آباد

تاریخ شهات: 20 اردیبهشت 1361 خرمشهر

فرازی از وصیت نامه شهید اکبر درخشانی :

اینجانب برای ادای دین خویش در برابر خدای بزرگ و با آگاهی کامل به جبهه آمدم.

پدر و مادر عزیزم اگر خداوند شهادت را نصیبم فرمود مرا حلال کنید و غمگین نباشید، و این معامله را به خدای رحمان واگذارید. پدر عزیزم شما برای تربیت من خیلی رنج کشیدی، بنده به تو افتخار می کنم.

از همه ملت ایثارگر و شجاع ایران و همه خواهران و برادران مسلمان تقاضا دارم راه شهیدان را ادامه دهند و پشتیبان انقلاب باشند.

درود و رحمت بیکران الهی نثار روح پاکش و راهش پر رهرو باد. آمین یا رب العالمین…

منبع:برگرفته از کتاب رمز و راز جلد 1/شهدای لرستان

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید یارعلی غلامی

03 خرداد 1396 توسط ثریا

فرازی از زندگی شهید یارعلی غلامی؛

چه زیباست در راه خدا خالصانه قدم بر داشتن و به درجه ی والای انسانیت رسیدن…بدانید که تا شما این چنین در راه خدا و در خط امام حرکت می کنید شکست نخواهید خورد.
در خانواده ای مذهبی در روستای انوج الیگودرز به دنیا آمد یارعلی غلامی به جایی رسیده بود که مصداق این شعرگردید«رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند»زیرا وقتی که عازم جبهه شدگفت: به جایی می روم که دلم آن جاست و به آن جا انس دارم آن جا را مانند خانه ی خو د می دانم.

بارها گفته بود:اگر سعادت شهادت نصیب من گردید در فراق من گریه سرندهید و افتخار کنید که یکی از فرزندان خود را در اسلام و قرآن هدیه داده اید…

از سال 59 عازم جبهه شده بود ودر عملیات های زیادی چون بیت المقدس ، رمضان و…حضور داشتند.

سرانجام در 63/02/18 به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدا الیگودرز به خاک سپرده شد روح و یادش گرامی باد.

شهید یارعلی غلامی

شهید یارعلی غلامی

فرازی از مناجات نامه شهید یارعلی غلامی:

سلام بر ای روح خدا و سلام بر شما عزیزان که درس شهادت رادر دانشگاه کربلا آمو ختید و بی پروا همچون کبوترهای آزادی از دشت های خون و آتش با فریاد الله اکبر به سوی معشوق پرکشیدید و در نور بهار سبز شهادت بر بال های ابر نشسته و از این دیار به کبریا شتافتید…

سلام بر شما ای امت جگر سوخته، امتی که بدن های برخون نشسته ی فرزندانتان سرزمین اسلام را باتلاقی از خون ساخته، غمگین مباشید هر چند نامدارنتان بهشتی، باهنر و رجایی را در آتش می سوزانند …اگر اینها نیستند خدای شما زنده و جاوید است…

چه زیباست در راه خدا خالصانه قدم بر داشتن و به درجه ی والای انسانیت رسیدن…

بدانید که تا شما این چنین در راه خدا و در خط امام حرکت می کنید شکست نخواهید خورد.

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید حاج رضا هاشمی

03 خرداد 1396 توسط ثریا

فرازی از وصیت نامه شهید حاج رضا هاشمی

خودسازی و تهذیب نفس را سرلوحه کار هایتان قرار دهید و میدان های جهاد را خالی نکنید و از مرگ با آغوش باز استقبال کنید.

فرازی از وصیت نامه شهید:

خودسازی و تهذیب نفس را سرلوحه کار هایتان قرار دهید و میدان های جهادرا خالی نکنید و از مرگ با آغوش باز استقبال کنید.

والذین قتلوا فی سبیل الله فلن یضل اعمالهم سیهدیهم و یصلح بالهم
1

ترجمه:و آنان كه در راه خدا كشته شدند اعمالشان را باطل نمی كند زود است كه هدایتشان كند و كارهایشان را به صلاح آورد.

حب دنیا وزندگی را از سرتان بیرون کنید تمام توجه خودرا به زندگی قرار ندهید کمی به فکر تدارک دیدن سفر آخرت باشید.2

او را چگونه می توان سرود ،با کدامین زبان توان ستود. واژه ها حقیرتر از آنند که عظمت روح دریائیش را ترسیم کنند. از شهید گفتن و نوشتن دشوار است. عاشقی که در سختی ها تولد یافت و در موج حماسه و خون به بلوغ رسید و بر بام خلوص و صدق تا کران بیکرانگی تا خلوتگاه محبوب پر و بال کشید.

او به شهادت رسید در حالیکه در قلب و خاطره خیل سربازان و همرزمانش خانه کرده بود .

امروز هرکس ازتیپ ۵۷ ابوالفضل (ع) ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پلدختر ، جنگ یا عملیات سخن می گوید با سوز یادی از سردار بزرگ وگمنام جبهه های دفاع از اسلام ناب محمدی شهید هاشمی می نماید.3

شهدای لرستان

شهید حاج رضا هاشمی
نام پدر:رحم خدا
متولد:1342
محل شهادت:شلمچه
تاریخ شهادت:65/10/29

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید قاسم مدهنی

03 خرداد 1396 توسط ثریا

فرازی از وصیت نامه شهید قاسم مدهنی

چندوقتی است احساسی در دل دارم که نمی توانم در این دنیا بمانم می خواهم بروم به جایی که شهداءرفته اند به جایی که امام شهدا رفته اند..
مثل شهید، مثل شمع است، خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن است و پرتو افکندن است، تا دیگران در این پرتو، که به بهای نیستی او تمام می شود، بنشینند .1

خوشا به حال آنان که پروازشان اسیر هیچ قفسی نشد ، و هیچ بالی اسیر پروازشان نساخت .. خوشا به حال آنان که از رهایی رهیدند ، و بال و بال جانشان نشد . خوشا به حال آنان که …..خوشا به حال ما ، اگر شهید شویم .2

شهید قاسم مدهنی | نام پدر: علیشاه | متولد :1341 |محل شهادت:ماووت |تاریخ شهادت: 69/03/27

فرازی از وصیت نامه شهید:

چندوقتی است احساسی در دل دارم که نمی توانم در این دنیا بمانم می خواهم بروم به جایی که شهداءرفته اند به جایی که امام شهدا رفته اند نمی توانم در این دنیا بمانم مانند عاشقی که برای دیدن معشوقه اش بی قراری می کند…

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید مرتضی احمدی

03 خرداد 1396 توسط ثریا

وصیت نامه شهید مرتضی احمدی از خرم آباد

ای عزیزان راه حق را ادامه دهید، پشتیبان ولایت فقیه باشید، وحدت کلمه را حفظ کرده و ادمه دهنده راه امام خمینی(ره) باشید.
گوهر درخشان بحر ایثار و شهادت، دانش آموز بسیجی، شهید مرتضی احمدی، در خانواده ای متدین و انقلابی در شهرستان خرم آباد پا به عرصه گیتی نهاد.

تحت سرپرستی والدینی با ایمان و بزرگوار درس ایثار، صفا و اخلاق را به نیکی فرا گرفت. وی در زمینه درس و تحصیل دانش آموزی ممتاز و نمونه بود، و گذشت و مهربانی، شوخ طبعی، رفتار و کردار نیکو انسانی، رعایت تقوا و انجام عبادات الهی از شاخصه های اخلاقی و عملی این نوجوان ایثارگر به شمار می رفت.

در دوران شکل گیری انقلاب اسلامی همراه با خانواده خویش فعالانه در کلیه حرکتهای انقلابی جان برکف با اطاعت عاشقانه از رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) شرکت کرد، تا جائیکه همگان حماسه آفرینی های این نوجوان عاشق و انقلابی را در جنگ معروف ژاندارمری به یاد دارند.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مشتاقانه به حمایت و دفاع از دستاوردهای انقلاب پرداخت؛ و با شروع جنگ تحمیلی این جوان غیرتمند و شجاع، این بار نیز دریافت که گاه ماندن نیست لذا برای حضور در میدان جهاد مهیا گردید و در خیل بسیجیان جان برکف و عاشق، به سوی جبهه های نور علیه ظلمت رهسپار گردید و مدت مدیدی در سنگرهای دفاع مقدس، با دشمن کافر و متجاوز به نبرد پرداخت.

و به عنوان نیروی (آر،پی،جی) زن حماسه ها آفرید تا آنجا که بارها تا مرز شهادت پیش رفت، و سرانجام دوری از یاران شهید خود را تاب نیاورد و در منطقه عملیاتی چزابه، گذرگاه سینه سرخان عاشق، به آرزوی دیرینه اش که داشتن دو بال آسمانی برای سیر در افلاک بود رسید، و کبوتر جان عاشقش گلگون پرو بال به سوی معبود ازلی پر کشید.

وی در فرازی از وصیت نامه خویش می فرماید:

ای عزیزان راه حق را ادامه دهید، پشتیبان ولایت فقیه باشید، وحدت کلمه را حفظ کرده و ادمه دهنده راه امام خمینی(ره) باشید.

شهید مرتضی احمدی

آخرین پایه تحصیلی: سوم دبیرستان

آموزشگاه محل تحصیل: شهید رفیع پور

و سلام و علیکم درود و رحمت بیکران الهی نثار روح پاکش و راهش پر رهرو باد…

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید حمید قربانی

03 خرداد 1396 توسط ثریا

وصیت نامه شهید حمید قربانی

خدایا از تو می خواهم مرگ در بستر را از من دور نمایی و شهادت را نصیبم گردانی
خدایا از تو می خواهم مرگ در بستر را از من دور نمایی و شهادت را نصیبم گردانی . اماما آن چنان سعی داشتم که تو را بشناسم و کردارت را سر مشقم و گفتارت را راهنمایم و ایمانت را مقتدایم قرار دهم ولی من آن قدر ضعیفم که گنجایش شناخت عظمت های تورا ندارم و هر چه قدر از تو بدانم هیچ نمی دانم دنیا به گوش باش این مطلبی است که از دل و ایمان یک رزمنده ایرانی بپاخواسته ، من با آگاهی کامل این راه را انتخاب کردم و پا به عرصه جهاد گذاشتیم تا نا آگاهان دنیا بفهمند که ما به حکم ایمانمان جان می دهیم و شهادت را به جان می خریم که شاید پرتوی خونمان ظلمت جهان را از دل این رذیلان بردارید و حق را دریاند پس ای خدا مرا در این امر موفق بدار. ای عزیزان شما را به شهید عطشان کربلا قسمتان می دهم که مبادا امام را تنها گذارید این را بدانید که اگر بخواهید پیرو اسلام محمد (ص) باشید همانا پرچمدار آن امام خمینی است پس از او جدا نشوید.

درباره شهید

شهید حمید قربانی فرزند امیر در سال 1343 در یک خانواده مذهبی در تهران به دنیا آمد.

هنوز کودکی بیش نبود که پدرش را از دست داد و تحت سرپرستی مادرش قرار گرفت و دوران ابتدایی و متوسطه را با موفقیت به پایان رسانید و در زمان مبارزات انقلابی به جمع انقلابیون پیوست و تحصیلات خود را تا سال سوم متوسطه ادامه داد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در انجمن اسلامی دبیرستان شهید عالمی واقع در شهر قدس و بسیج فعالیت داشتند و سپس روابط عمومی بسیج سپاه پاسداران را تشکیل و خود نیز مسئول آن شد و چندین بار به جبهه اعزام شد و در آنجا مسئول روابط عموی سپاه بوکان بود و در سن 19 سالگی ازدواج نمود و پس از آن به عضویت سپاه در آمد و مدتی نیز مسئول روابط عمومی بسیج شهرک قدس بود . آخرین بار با سپاهیان حضرت محمد(ص) راهی جبهه شد و در عملیات کربلای 5 شرکت و در منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل گردید.

نکات برجسته در زندگی شهید:

الف)فعالیت های مهم عبادی و معنوی: نسبت به انجام دقیق فرائض دینی‌اش حساس بود و سعی می‌کرد که واجبات و مستحبات را کاملاْ انجام دهد.

ب)فعالیت های مهم سیاسی و اجتماعی: عضو انجمن اسلامی دبیرستان شهید عالمی، عضو بسیج و مسئول روابط عمومی بسیج سپاه پاسداران مسئول روابط عمومی سپاه بوکان، مسئول روابط عمومی بسیج شهر قدس

ج) فعالیت های مهم علمی، فرهنگی و هنری: در رشته خطاطی و نقاشی فعالیت داشته.

د) ویژگی های بارز اخلاقی (با ارائه نمونه رفتاری): بسیار جدی و مهربان و با اراده بود وشوخ طبع بود و در کارهایش همیشه به خدا توکل می کرد.

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید حسن حسنوند

03 خرداد 1396 توسط ثریا

معراج سرخ

شقایق دشت سرخ عشق، دانش آموز بسیجی، شهید والامقام حسن حسنوند در خانواده ای مومن و معتقد به احکام والای اسلام در شهرستان خرم آباد پا به عرصه گیتی نهاد. در دامن پاک مادری مهربان و فداکار پرورش یافت و تحت توجهات پدری بزرگوار و با تقوی تربیت صحیح اسلامی و انسانی را به نیکی فراگرفت.

تحصیلات خود را تا سطح سوم دبیرستان با تلاش و کوشش به عنوان دانش آموزی با خلق و خوی حسنه طی کرد. وی در بین خانه و اطرافیان به داشتن ایمان راسخ، تقوی الهی، پرهیزگاری و پاک دامنی شهرت داشت و دوستانی را برای خویش برگزیده بود که، دارای خصوصیات والای اخلاقی و رفتاری بودند.

دل و جانش آکنده از عشق خالصانه نسبت به انقلاب اسلامی و رهبر و مرادش حضرت امام خمینی(ره) بود و گوش به فرمان آن مجاهد اعظم در همه صحنه های مذهبی، سیاسی و اجتماعی انقلاب فعالانه حضور می افت.

با شروع جنگ تحمیلی و حمله دشمنانه دشمن متجاوز به خاک میهن اسلامی این جوان وارسته ندای حسین(ع) حضرت امام(ره) را عارفانه لبیک گفت و پس از کسب آمادگی لازم دفاعی و نظامی در خیل لشکریان مخلص بسیجی عاشق و مشتاق به سوی جبهه های نور علیه ظلمت رهسپار گردید.

و مدتی را دلیرانه و جان برکف در سنگرهای آغشته به عطر و بوی کفر ستیزان و شهیدان عاشق از دین و خاک وطن اسلامی خویش دفاع کرد و سرانجام در منطقه عملیاتی زلیجان(در عملیات والفجر مقدماتی) در سن 17 سالگی معراج سرخ را انتخاب و باده نوش جام شهادت گردید.

درود و رحمت بیکران الهی نثار روح پاکش و راهش مستدام باد. آمین یا رب العالمین…

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید محمد حسین مقیمی

03 خرداد 1396 توسط ثریا

وصیتنامه شهید محمد حسین مقیمی

بعد از من لباس سیاه نپوشید و گریه نکنید و صبر کنید که ان الله مع الصابرین و هر گاه خواستید مراسمی بگیرید و بخصوص اگر در تشییع جنازه اگر خواستید کسی را دعوت کنید حتما از کارت تبریک عروسی استفاده کنید و به مردم بگویید که حسین به آرزویش (شهادت) رسید.

سلام علیکم

با سلام به امام زمان (عج) و نایب برحقش امام خمینی و شهدای اسلام و انقلاب و جنگ تحمیلی ، حضور شما پدر و مادر عزیزم سلام عرض می کنم و دست شما را از راه دور می بوسم و امیدوارم که در کارهایتان موفق و پیروز باشید. و مرا حلال کنید. هم اکنون که این نامه را می خوانید من دیگر در بین شما نیستم و از این دنیا جدا شده و بسوی حق پرواز کرده ام. پدرم و مادرم خدا را شکر کنید که اینچنین فرزندی داشته اید و در راه خداوند داده ایدو مبادا کاری کنید که دشمن خوشحال شود. بعد از من لباس سیاه نپوشید و گریه نکنید و صبر کنید که ان الله مع الصابرین و هر گاه خواستید مراسمی بگیرید و بخصوص اگر در تشییع جنازه اگر خواستید کسی را دعوت کنید حتما از کارت تبریک عروسی استفاده کنید و به مردم بگویید که حسین به آرزویش (شهادت) رسید.

و اما تو خواهرم ! همانند زینب کبری باش و ادامه دهنده راه زینب (س) !

به دوستانم بگویید که بعد از من گریه نکنند و صبور باشند و عوض گریه راه مهدی رهنما و امثال او و دیگر شهدا را ادامه دهند و دعا کنید که ان شاءالله خداوند ما را نیز با آنها محشور کند. برادران عزیزم شما را قسم میدهم به خون شهدا که امام را تنها نگذارید و هرگز دست از امام بر ندارید و نگذارید که جبهه ها خالی بماند و سنگر شهدا را خالی نگذارید. و در پشت جبهه سنگر نماز جمعه و مساجد و انجمن های اسلامی را خالی نگذارید.هر کس از من طلبی داشته است بیاید و از خانه بگیرد و هرکسی که بدهکار است بدهکاریش را به جبهه بپردازد.

در خاتمه یادآور میشوم که مبلغ 3000 ریال به فیروز پیرزاده و مبلغ 3000 ریال به خدایاری و مبلغ 20000 ریال به سپاه بدهکارم که برادرم اسداله آنرا به بیت المال بپردازد.

مبلغ 20000 ریال به فقرا بدهید و 40000 ریال دیگر به جبهه کمک کنید وبازهم التماس دعا دارم . برای امام و رزمندگان و مجروحین و مسئولین و شهداو دعا کنید که خداوند این حقیر را نیز با شهدا محشور بفرماید.

خدا نگهدار همگی شما

محمد حسین مقیمی

62/9/1

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج) حتی کنار مهدی (عج) خمینی را نگهدار

والسلام

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید شهرام حافظی

03 خرداد 1396 توسط ثریا

شهید شهرام حافظی

ستاره پرنور کهکشان آزادی و آزادگی، دانش آموز انقلابی، شهید شهرام حافظی در خانواده ای متدین و انقلابی در شهرستان خرم آباد دیده به جهان گشود
شهرام حافظی

آخرین پایه تحصیلی: سوم دبیرستان

آموزشگاه محل تحصیل:

شهید شهرام حافظیستاره پرنور کهکشان آزادی و آزادگی، دانش آموز انقلابی، شهید شهرام حافظی در خانواده ای متدین و انقلابی در شهرستان خرم آباد دیده به جهان گشود. دامن پاک مادری فذاکار و مهربان مهد پرورش وی گردید و تحت توجهات پدری با تقوی و زحمتکش تربیت پاک اسلامی و انسانی را به نیکی فرا گرفت. تحصیلات خود را تا سطح سوم دبیرستان طی کرد و در طول این دوران والدین بزرگوار خویش را با تواضع و فروتنی در امور زندگی یاری میکرد. خلق و خوی نیکو و حسنه، صداقت، مهربانی، گذشت، فداکاری، ایمان راسخ و هوش و ذکاوت از شاخصه های بارز اخلاقی و رفتاری این شهید والامقام به شمار میرفت. وی دانش آموزی کوشا و پرتلاش و ورزشکاری نمونه بود. نسبت به مسائل اجتماعی و مشکلات مردم در دوران ستم شاهی به خوبی آگاهی داشت و در برابر ظلم وستم حاکم بر مملکت خود نمی توانست آسوده باشد لذا با شروع حرکت های انقلابی و مبارزات مردمی به رهبری پیر طریقت و مرشد ظلم ستیز حقیقت پرست، حضرت امام خمینی(ره) فعالیت های انقلابی و سیاسی خود را شدت بخشید و با پخش اعلامیه ها و فرامین حضرت امام، شعارنویسی بر روی دیوارهای شهر، شرکت مستمر در مجالس و نشست های مبارزاتی انقلابیون دین خود را نسبت به دین و وطن خویش اداء کرده و همواره دیگران را به مبارزه و حمایت از انقلاب دعوت می نمود. جام وجودش لبریز از عشق به حضرت امام خمینی(ره) بود و اطاعت بدون قید و شرط از آن مجاهد اعظم را هدف و سرفصل برنامه های مبارزاتی و انقلابی خود قرار داده و آرزوی دیرینه اش پیروزی مردم و تحقق جمهوری اسلامی بود. و سرانجام این موج خروشان بحر ایثار و فداکاری در یک روز پر حادثه که خشم و نفرت مردم مسلمان و انقلابی بر علیه رژیم سفاک پهلوی به اوج خود رسیده بود، در راهپیمائی 21 آذر 57 سینه عاشق و پاک خود را در برابر گلوله های دژخیمان شاه خائن سپرد و به مقام عظمای شهادت نایل آمد. درود و رحمت الهی نثار روح پاکش و راهش مستدام. انشاء ا…

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید توکل مصطفی زاده

03 خرداد 1396 توسط ثریا

یادی از چمران خطه لرستان

شهید توکل مصطفی زاده در سرکوب گروهک های معاند نظام ، منافقین و مقابله با فتنه هایی همچون خلق عرب و غائله کردستان نقش بسزایی داشت.
سرهنگ پاسدار ماشالله بازگیر؛ فرمانده سپاه ناحیه خرم آباد در ادامه بیان روایت های خود از نقش آفرینی و حضور رزمندگان لشگر 57 حضرت ابوالفضل (ع) دردوران دفاع مقدس ضمن اشاره به این که شهدا ظهر عاشورا را در دوران دفاع مقدس به صورت عملی معنا کردند و این موضوع بیانگر اوج عظمت حضرت امام (ره) هست که چنین انسان های بزرگی را تربیت کرده است در خصوص پایمردی و مقاومت شهدایی چون شهید توکل مصفی زاده گفت: شهید توکل مصطفی زاده به همراه داریوش مرادی و توکل حسنوند از جمله بچه های اطلاعات عملیات بودند که این گروه با نام گردان اخلاص شناخته شده بود درواقع رزمندگان این گروه فقط با خدا معامله می کردند.

وی به حضور همیشگی این شهدا در خط اول حمله اشاره کرد و خاطرنشان ساخت: شهیدانی چون توکل مصطفی زاده از لجمن به بعد کار می کردند یعنی از لبه ی جلویی منطقه نبرد ؛ می توان گفت: سنگر استراحت این عزیزان هم در خط اول بود.

این رزمنده دوران دفاع مقدس با اشاره به طولانی بودن بازه زمانی کار شناسایی مناطق تحت نظر دشمن توسط بچه های اطلاعات عملیات لشگرگفت:شهید توکل مصطفی زاده به عنوان یکی از افراد اطلاعات عملیات روزها و ساعت ها در شناسایی دقیق بود، در شاخ شمیران واحد شناسایی دستش بود ،بعد از نماز مغرب حرکت کرد به سمت خط دشمن ، دو سه روز گذشت وقتی که برگشت چکمه هایش را که درآورد پاهایش تاول زده بود.

شهید توکل مصطفی زاده

وی درخصوص دقت نظر شهید مصطفی زاده در رابطه با شناسایی سنگرهای دشمن بیان کرد: شهید توکل مصطفی زاده دانه به دانه سنگرهای دشمن را شناسایی می کرد؛ اطلاعات نظامی شامل جو ،زمین ، و دشمن است توکل مصطفی زاده جغرافیا ،زمین و دشمن را به خوبی بررسی می کرد.

شهید توکل مصطفی زاده 1

فرمانده سپاه ناحیه خرم آباد بااشاره به نقش خطیرشهيد توكل مصطفي زاده در مبارزات دوران انقلاب در این خصوص گفت:شكوفايي جواني شهید مصادف بود با دوران مبارزات انقلاب به رهبري امام خميني (ره) ، توکل با كمك ديگر برادران و هدايت روحانيت در پخش اعلاميه ها و نوارهاي حضرت امام و تشكيل راهپيمايي نقش بسزايي داشت وي در مبارزه خستگي ناپذيرش يك هدف داشت و آن رضاي خدا بود و به همين دليل در جهت تحقق فرمان او كوشش مي كرد و نوک پیکان حمله اش به سمتِ كليه ي مظاهر كفر ،شرك و در راس آن حكومت شاه و خطوط انحرافي بود که از جمله آن ها مي توان به نقش ايشان در به هلاكت رساندن نيروهاي ساواك در زمان طاغوت و رسوا نمودن گروهك هاي چپ اشاره کرد.

وی ادامه داد: سردار شهيد با پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي در تشكيل كميته ي مركزي با همكاري برادران همرزمش هم چون، شهيد سعيدي، شهيد پورزادي و ديگر برادران نقش فعالي داشت ودر همين راستا به برخورد شديد با گروهك ها، دستگيري ساواكي ها وهم چنین سر كوب فتنه هاي خلق عرب در خوزستان نقش فعالي داشت.

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید علی اصغر فتاحی

03 خرداد 1396 توسط ثریا

وصیت‌نامه شهیدعلی‌اصغر فتاحی

انسان در مقابل خانواده‌ شهداء شرمنده است چرا که فرزندانشان روزی همرزم ما بودند و اینک آنها به شهادت رسیده‌اند ولی ما …

در قسمتی از وصیتنامه شهیدآمده است :

انسان در مقابل خانواده‌ شهداء شرمنده است چرا که فرزندانشان روزی همرزم ما بودند و اینک آنها به شهادت رسیده‌اند ولی ما …
اکنون که این وصیتنامه را می‌نویسم چند ساعتی بیشتر به عملیات بزرگ والفجر باقی نمانده است . آری ، این صدای پاسداران انقلاب اسلامی است . ما صادقانه برآنیم تا آن چه را که با خدای خویش عهد بسته‌ایم وفا نماییم و هر لحظه در انتظار شهادت و دیدار پروردگارمان هستیم . این پیام تمامی شهیدان است که می‌گویند : امام را تنها نگذارید و رزمندگان را یاری کنید . چرا که شما نجات‌دهنده همه مستضعفین عالم هستید و تمام مردم مستضعف دنیا چشم بر شما ملت شهیدپرور دوخته‌اند . آری ما عاشقان می‌رویم تا راه کربلای حسین (ع) را بگشاییم شاید خدا گناهان ما را بخشیده و ما را به مهمانی نور دعوت کند که در این صورت به آرزوی دیرینه خود رسیده‌ایم . ما پاسداران با خدای خویش عهد بسته‌ایم که تا جان در بدن داریم از یاری کردن اسلام و امام عزیز کوتاهی نکنیم . آری این لباس که در بدن ماست کفن ماست . بعد از شهید شدنم از خدا می‌خواهم که همچون همرزمانم در عملیات رمضان بدون جسم باشم . احیاناً اگر جنازه‌ام به دستتان رسید در کنار 72 شهید جاوید الاثر عملیات رمضان دفن کنید .

و در وصیت آخرین :

با درود بر آخرین منجی عالم بشریت حضرت حجت بن ‌الحسن‌ العسکری (عج) مهدی موعود و با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ، سلام بر او که اسلام را به ما آموخت ، او که تنها بر دین پاک رسول خدا (ص) تکیه کرد و جز اسلام به چیزی دیگر نیندیشد . خدایا تو شاهدی که من برای رضای تو گام برداشتم و جز این چیز دیگری نبود و اما شما ‌ای کوردلان بدانید که نقاب از چهره‌تان برداشته خواهد شد و امت قهرمانمان به حیله‌ها و نیرنگ‌های شما پی خواهد برد . بیایید تا فرصتی باقی است به صف اسلام که همانا خط امام (ره) است بپیوندید و از خداوند منان بخواهید تا همه ما را به راه حقیقی اسلام هدایت کند تا با درک صحیح اسلام به مسائل موجود بنگریم نه با دید شخصی و گروهی . به امید روزی که همه مسلمین در صفی واحد در قدس نماز گزارند . 13/02/1362 علی‌اصغر فتاحی

درباره شهید
شهید علی اصغر فتاحی فرمانده توانمند گردان امام حسین (ع) لشگر 17 علی‌ ابن ‌ابیطالب (ع) سال 1343 در روستای مشهد میقان از توابع شهرستان اراک به دنیا آمد . تحصیلاتش را تا پایان سال اول دبیرستان ادامه داد . او که در دوران نوجوانی در مبارزات انقلابی شرکت کرده بود ، بعد از پیروزی انقلاب نیز با تبعیت از فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر مقابله با فتنه ضد انقلاب و جدایی‌طلبان ، وارد اغتشاشات کردستان شد . دوران مبارزات انقلاب اسلامی بود که علی اصغر جوهره وجودی خود را نشان داد . با این که سن کمی داشت در اوایل انقلاب با شور و شوق وصف نشدنی به مبارزات انقلابی و کسب آگاهی از انقلابیون و انتقال این آگاهی‌ها به مردم همت گماشت و بخش عمده زندگی خود را به پای امام و انقلاب گذاشت . علاقه بسیار زیادی به فراگیری آموختنی‌های نظامی داشت و علاقه‌مند بود که دانسته‌های خود را به سایر افراد انتقال دهد به گونه‌ای که یکی از مربیان آموزش‌های نظامی به شمار می‌رفت . در سال 1358 به عضویت سپاه درآمد و قبل از شروع جنگ در پاکسازی بانه و سردشت از وجود منافقان و گروهک‌های ضد انقلاب فعالیت عمده‌ای داشت . با شعله‌ور شدن جنگ تحمیلی بنا به تجربیاتی که در مناطق کردستان به دست آورده بود ، به عنوان فرمانده با جمعی از برادران رزمنده از استان مرکزی عازم مناطق غرب کشور شد . او به همراه همرزمانش به مناطق پاوه ، نوسود ، سومار ، مریوان و گیلان غرب رفت و فعالیت‌های بی‌شماری را برای سد کردن نفوذ دشمنان خارجی به مرزهای خاکی ایران انجام داد . بعد از عملیات بیت المقدس با جمعی از برادران رزمنده به منطقه جنگی جنوب اعزام شد و علاوه بر شرکت در عملیات رمضان در چندین عملیات مختلف مانند والفجر مقدماتی ، محرم ، والفجر سه ، والفجر چهار ، آزاد سازی مهران شرکت داشت . در عملیات آزاد سازی مهران از ناحیه ستون فقرات مجروح شد و تا زمان شهادت در هفتم اسفند ماه 1362 و طی عملیات خیبر در جزایر مجنون ، هرگز رخت رزم را از تن خارج نکرد . شهید فتاحی را باید یکی از رزمندگان و سرداران جبهه‌های غریب غرب دانست که به مدت دو سال در آن مناطق خدمت کرد و همزمان با عملیات رمضان به جبهه‌های جنوب رفت .
از دعاهای این شهید در مراسم حسینیه رزمندگان استان مرکزی در انرژی اتمی آبادان این بود : خدایا ، ما را یاری کن تا راه کربلاء حسین (ع) را بگشاییم و گناهان ما را ببخش و تمامی مجروحین را عافیت ببخش و ما را در ادامه راه شهداء بزرگوار ثابت قدم بفرما .

 نظر دهید »

شهید رستگار

03 خرداد 1396 توسط ثریا

وصیتنامه شهید کاظم نجفی رستگار

من راهم را آگاهانه انتخاب کردم و اگر وقتم را شبانه‎روز در اختیار این انقلاب گذاشتم، چون خود را بدهکار انقلاب و اسلام می‌دانم و انقلاب اسلامی گردن بنده حق زیادی داشت که امیدوارم توانسته باشم جزء کوچکی از آن را انجام داده باشم و مورد رضایت خداوند بوده باشد.
«بسم ‌الله ‌الرّحمن الرّحیم

انا لله و انا الیه راجعون

ستایش خدای عزوجل را که مرا از امت محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم و شیعه علی علیه السّلام قرار داد و سپاس خدای را که با آوردن حق از ظلمت به روشنایی و از طاغوت نجاتم داد و مرا از کوچک‌ترین خدمتگزاران به اسلام و انقلاب اسلامی قرار داد.

امیدوارم که خداوند متعال رحمت خود را نصیب بنده گناهکار خود بفرماید و مرا به آرزوی قلبی خود، یعنی شهادت فی سبیل‌الله برساند که تنها راه نجات خود می‎دانم و آرزوی دیگرم این است که اگر خداوند شهادت را نصیب بنده گناهکار خود کرد، دوست دارم با بدنی پاره پاره به دیدار الله و ائمه معصومین به‏ خصوص سیدالشهدا علیه السّلام بروم.

من راهم را آگاهانه انتخاب کردم و اگر وقتم را شبانه‎روز در اختیار این انقلاب گذاشتم، چون خود را بدهکار انقلاب و اسلام می‌دانم و انقلاب اسلامی گردن بنده حق زیادی داشت که امیدوارم توانسته باشم جزء کوچکی از آن را انجام داده باشم و مورد رضایت خداوند بوده باشد.

پدر و مادر و همسر و برادران و خواهران و آشنایانم مرا ببخشند و حلالم کنند و اگر نتوانستم حقی که بر گردن من داشتند ادا کنم، عذر می‌خواهم. برای پدر و مادر و خواهران و برادرانم از خداوند طلب صبر می‌نمایم و امیدوارم تقوا را پیشه خود قرار دهند.

از همسرم عذر می‌خواهم که نتوانستم حقش را ادا کنم و چه‎ بسا او را اذیت فراوان کردم و از خداوند طلب اجر و رحمت برای او می‌کنم که در مدت زندگی صبر زیاد به خاطر خداوند انجام داد و رنج‌های فراوان کشید.

از تمام اقوام و آشنایان و دوستان طلب حلالیت و التماس دعا دارم؛ به علت وضعیت جنگ مدت سه سال که در جبهه بودم، نتوانستم امر واجب خدا یعنی روزه را انجام بدهم. همچنین در رابطه با خرید خانه به مبلغ 223 هزار تومان از علی تاجیک و 65 هزار تومان از حسین کاوکدو و 10 هزار تومان از حاج محمد علی دولابی قرض کردم و مبلغ 30 هزار تومان از همسرم که خانه برای همسرم است و موتورم را برای جبهه در نظر گرفتم.

والسلام

کاظم نجفی رستگار

ساعت 9 شب مورخ 3 اسفند 1362

شرق بصره (جفیر)»

 نظر دهید »

شهید رسول خلیلی

03 خرداد 1396 توسط ثریا

وصیت نامه شهید رسول خلیلی

این دنیا با تمامی زیبایی ها و انسان های خوب و نیکوی آن محل گذر است نه وقوف و ماندن! و تمامی ما باید برویم و راه این است. دیر یا زود فرقی نمی کند؛ اما چه بهتر که زیبا برویم.

بسم الله الرحمن الرحیم

سوره آل عمران آیه 195
“فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ”

آنان که از وطن خود هجرت کردند و از دیار خود بیرون رانده شدند و در راه خدا رنج کشیدند جهاد کردند و کشته شدند، همانجا بدی های آنان را می پوشانیم و آنان را به بهشت هایی که زیر درختان آن نهرهای اب جاری و روان است، داخل می کنیم و این پاداشی است از جانب خدا.

با نام و یاد خداوند رحمان و رحیم و مهربان که در حق بنده حقیر از هیچ چیزی کم نگذاشته است و سلام و دورد به محضر صاحب العصر و الزمان (عج) و روح پاک امام راحل (ره) و رهبر عالم تشیع و اسلام قائدنا آیت الله سید علی خامنه ای (مدظله العالی) و روح پاک تمامی شهدای اسلام به خصوص سیدالشهداء ابا عبدالله الحسین (ع) که جان ها همه فدای آن بزرگوار.

به موجب آیه شریفه “کل نفس ذائقه الموت” تمامی موجودات از چشیدن شربت مرگ ناگزیر بوده و حیات ابدی منحصر به ذات اقدس باری تعالی می باشد.

این دنیا با تمامی زیبایی ها و انسان های خوب و نیکوی آن محل گذر است نه وقوف و ماندن! و تمامی ما باید برویم و راه این است. دیر یا زود فرقی نمی کند؛ اما چه بهتر که زیبا برویم.

پدر و مادر عزیزم که سلام و درود خداوند بر شما باد

از شما کمال قدردانی را دارم که مرا با محبت اهل بیت (ع) و راه ایشان و در کمال صبر و عاشقانه بزرگ کردید و همیشه کمک حال من بوده اید. از شما عذرخواهی می کنم و سرافکنده ام که فرزندی خوب برای شما نبودم و در حق شما آنچنان که باید خوبی نکرده ام. از شما می خواهم که مرا حلال کنید.

در حق این فرزند حقیرتان دعا کرده و از خداوند بخواهید که او را ببخشد و این قربانی را در راه خود بپذیرد. می دانم که شما ناراحت نیستید؛ زیرا هیچ راهی بهتر از این نیست و این را شما به من آموخته اید و این همیشه آروزی دیرینه من بوده که خدا عاقبت مرا با شهادت در راهش ختم به خیر گرداند.

خوش ندارم که این شادمانی را با لباس های سیاه و غمگین ببینم، غم اگر هست برای بی بی جان حضرت زینب (س) باید باشد، اشک و آه و ناله اگر هست برای اربابمان ابا عبدالله الحسین (ع) باید باشد و اگر دلتان گرفته روضه ایشان را بخوانید که منم دلم برای روضه ارباب و خانم جان تنگ است.

اما چه خوشحالی بالاتر از اینکه فدایی راه این بزرگواران شویم. پس غمگین نباشد.

برادر عزیزم

مرا حلال کن و ببخش ، می دانم که در حق تو هم کوتاهی کردم، برایم دعا کن و مرا نیز حلال کن، خدا را سرلوحه کارهای خود قرار بده. از خداوند می خواهم همیشه کمک حال تو برادر عزیزم باشد. دعا برایم یادت نرود.

از فامیل، همبستگان نیز می خواهم که مرا حلال کنند و ببخشند و برایم دعا کنند.

رفقا، دوستان و همکاران و همنشینان عزیرم

که شاید بیشترین اوقات زندگیم را در کنار شما بوده ام، خداوند را شاکرم که در رفاقت هم به من لطف عطا کرده که دوستان و هم نشینانی به خوبی شما دارم تا تکمیل کننده و یاری دهنده من باشید.

شما همگی می دانید من راه خود را انتخاب کردم و این راه را دوست داشته و دارم و خیلی از شماها هم کمک کننده من بودید از تمامی شما عذر می خواهم که رفاقت را در حق شما تمام نکرده و ملتمسانه خواهانم که مرا عفو کنید و حلالم کنید.

مرا ببخشید، برایم بسیار دعا کنید و در روضه های ارباب و مجالس عزاداری اهل بیت (ع) مرا فراموش نکنید.

من خود را در حد و اندازه ای نمی بینم که برای کسی نصیحت و پندی داشته باشم و اگر ما دنبال پند و نصیحت باشیم چه بسیار است. فقط می خواهد چشم بینا و گوش شنوا.

خنک آن روز که پرواز کنم تا بر دوست
به امید سر کویش پر و بالی بزنم
من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم
آن که آورد مرا باز برد تا وطنم
مرغ بال ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم

پناه می برم به خداوند مهربان و از او می خواهم که بر من سخت نگیرد.

شب اول قبر دعا برایم را فراموش نکنید رفقا

و من الله التوفیق
العبد الحقیر محمد حسن خلیلی (رسول)

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید سید جعفر منصوری

03 خرداد 1396 توسط ثریا

ذلیل ترین مردم کسانی هستند که کوچه های شهرشان مورد تاخت و تاز بیگانگان قرار بگیرد

مرگ با شرافت ٬مرگ با عزت مرگ در راه خداوند تبارک و تعالی همین و بس. این تمام مسائل را حل می کند . گوشها را با ز کنید ٬ندای هل من ناصر حسین (ع) به گوش می رسد ٬صدایش در هوا موج میزند ٬بیایید لبیک گویید خصم متحد گشته برای خفه کردن این صدا ٬بلند شوید ٬اسلحه رزم در دست گیرید و خصم دون را خفه نمایید .

ذلیل ترین مردم کسانی هستند که کوچه های شهرشان مورد تاخت و تاز بیگانگان قرار بگیرد ( نهج البلاغه )

بله مردم غیور ما به حدیث گوش فرا دادند و دشمن دین خدا را از خانه بیرون نمودند و در این میان عزیزان گرانبهاییا ز دست ما رفتند و به ملکوت اعلا پیوستند . آیا درست است که یک عده شهید شوند ٬معلول شوند ٬و یک عده ای برای اینکه این عزیزان را یاری دهند ضربه نزنند . نگاه کنید یاران چه عاشقانه رفتند از این خانه و چه عاشقانه شربت شهادت را نوشیدند . برادرام من ٬خدا شاهد است دنیا گذرگاه است ٬بیایید در این راه در این گذرگاه توشه ی خوبی برداریم . عزیزان شهادت خیلی شیرین است ٬موقعی که در راه خدا باشد . ما که می دانیم آخر می میریم ٬آخر خانه مان زیر خاک است ٬آخر به منزل تنگمان که قبر باشد می رویم ٬پس چرا شهادت این فیض الهی را انتخاب نکنیم . چرا تا وقتی که شهادت است مردن در رختخواب را انتخاب نماییم ٬چرا مرگ با ذلت را انتخاب کنیم . زمانی که مرگ با شرافت است ٬چراکه در این دنیای فانی با عزت نمیریم تا در آن دنیا ذلیل و خوار باشیم ٬چراکه در آخرت سرافکنده پیش سرورمان حسین (ع) سر به زیر باشیم و همچنین دوستان تمام این چراها و چراهای دیگر را یک چیز حل میکند ٬مرگ با شرافت ٬مرگ با عزت مرگ در راه خداوند تبارک و تعالی همین و بس. این تمام مسائل را حل می کند . گوشها را با ز کنید ٬ندای هل من ناصر حسین (ع) به گوش می رسد ٬صدایش در هوا موج میزند ٬بیایید لبیک گویید خصم متحد گشته برای خفه کردن این صدا ٬بلند شوید ٬اسلحه رزم در دست گیرید و خصم دون را خفه نمایید . آنهایی که لبیک گفتند بارسفر بستند و رفتند یاران از این خانه و ما هنوز اندر خم یک کوچه هستیم ٬خیلی عقب مانده ایم ٬بیایید چنگ به ریسمان الهی بزنیم و به این عزیزان برسیم چرا که نمی خواهیم بفهمیم که راه حق همین است و بس ٬راه راست شاخ و برگ ندارد ٬راه راست راه راست است و پس کوچه ندارد . ما که شیعه ی علی هستیم و به شیعه علی بودن افتخار می کنیم ٬زمانی که هیچ افتخاری نداریم یعنی اینکه ازرفتار علی (ع) در خود نمی بینیم و بیائید همچون او باشیم ٬یار ضعیفان ٬یار مظلومان ٬همچون او از حق و حقیقت دفاع کنیم ٬همچون او برنده باشیم و قاطع . بپا خیزید ٬قدمی والا بردارید ٬همت چاره کنید ٬دشمنان اسلام را تار و مار کنید . قدری به خود آیید ٬دمی فکر کنید ٬چه بودیم ٬چه شدیم ٬اسلام را شناختیم و این اسلام شناختن ما جنگ را به بار آورد ٬آنها نمی خواهند اسلام شناخته شود . همه ی اینها به برکت امام بزرگمان بوده است ٬پس چرا امام را یاری نمی کنیم ٬اسلحه بردارید و بسوی جبهه ها بشتابید و برادران خود را یاری رسانید آن دنیا جلوی شما را نگیرند و بگویند مگر ما جوان نبودیم ٬مگر آرزو نداشتیم ٬مگر دوست نداشتیم خانه و زندگی داشته باشیم ٬نمی دانم چگونه می توانیم این سوالها را جوابگو باشیم ٬من در جوابشان عاجزم و جوابی ندارم .

آنها هم جوان بودند ٬زندگی می خواستند ٬دوست داشتند استراحت کنند

بگوش باشید آنها هم جوان بودند ٬زندگی می خواستند ٬دوست داشتند استراحت کنند و در جای امنی باشند . اما اسلام احتیاج به نیرو داشت و دارد . بیائیم توبه کنیم و به سوی خدایمان بشتابیم ٬خداوند در انتظار توبه هایمان است ٬بیائید از این به بعد خوب باشیم ٬تقوا پیشه کنیم ٬ایمان کامل را از خداوند بخواهیم و به یتیمان یاری کنیم ٬به بینوایان یاری رسانیم و دمی با آنهائی که به این انقلاب و رهبری وفادار بوده اند و هستند ٬هیچ کس و هیچ قلمی و هیچ زبانی نمی تواند از شماتشکر نماید و انشاالله خداوند پاداش این عملتان را خواهد پرداخت . شما که به هل من ناصر امامتان لبیک گفتید ٬فرزندان خودتان را دادید ٬مال خودتان را دادید ٬فقط چند سفارش به شما دارم ٬از امام امت دست برندارید که پیروی از د ستوراتش ٬پیروی از دستورات اسلام است و زیر پا گذاشتن دستوراتش ٬زیر پا گذاشتن دستورات اسلام است . از او پیروی کنید که او حسین زمان است ٬ا فتخار کنیم که در چنین زمانی زندگی می کنیم که او در آن زمان است و ما را هدایت می کند ٬قدر این نعمت بزرگ را بدانیم ٬درر نماز جمعه و جماعت و دعاها شرکت کنیم ٬مسئله ی تفرقه را بین خودتان حل نمایید تا دشمنان سود نبرند ٬جبهه ها را فراموش نکنید و اخوت و برادری را بین خودتان زیاد کنید و برای آخرت توشه جمع نمائید .

سخنی با پدر و مادر و برادران و خواهران ٬سر مطلب با شماست ٬پدر و مادرم سالهای سال برایم زحمت کشیدید تا دست و بازوی شما باشم اما چه کنم که این زمانه اسلام در خطر بود و من با تمام وجودم در راه گسترش کلمه ی حق علیه باطل مردانه می جنگم و عاشقانه خود را فدای اسلام می کنم . من امانتی پیش شما بودم و خدا امانت خود را برداشت ٬پس جای نگرانی نیست ٬شهادت پاداش هر جهاد کننده در راه خداست که خداوند کریم به او می دهد و هر کاری اجری و پاداشی دارد و پاداش جهاد٬شهادت است .

برادرانم جبهه را فراموش نکنند و خواهرانم حجاب اسلامی را رعایت کنید ٬برایم دعا نمایید .

والسلام

فرزند کوچک شما سید جعفر منصوری

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید چمران

02 خرداد 1396 توسط ثریا
وصیتنامه شهید چمران

وصيت مي‌کنم …
وصيت مي‌کنم به کسي که او را بيش از حد دوست مي‌دارم! به معبودم! به معشوقم! به‌امام
موسي صدر! کسي که او را مظهر علي مي‌دانم! او را وارث حسين مي‌خوانم! کسي که رمز
طايفه شيعه، و افتخار آن، و نماينده هزار و چهار صد سال درد، غم، حرمان، مبارزه، سرسختي،
حق طلبي و بالأخره شهادت است! آري به‌امام موسي وصيت مي‌کنم …
براي مرگ آماده شده‌ام و اين امري است طبيعي که مدتهاست با آن آشنا شده‌ام. ولي براي
اولين بار وصيت ميکنم. خوشحالم که در چنين راهي به شهادت مي‌رسم. خوشحالم که از عالم و
ما فيها بريده‌ام. همه چيز را ترک گفته‌ام. علايق را زير پا گذاشته‌ام. قيد و بندها را پاره کرده‌ام. دنيا
و ما فيها را سه طلاقه گفته‌ام و با آغوش باز به استقبال شهادت مي‌روم.
از اينکه به لبنان آمدم و پنج يا شش سال با مشکلاتي سخت دست به گريبان بوده‌ام، متأسف
نيستم. از اينکه آمريکا را ترک گفتم، از اينکه دنياي لذات و راحت‌طلبي را پشت سر گذاشتم، از
اينکه دنياي علم را فراموش کردم، از اينکه از همه زيبائيها و خاطره زن عزيز و فرزندان دلبندم
گذشته‌ام، متأسف نيستم …

از آن دنياي مادي و راحت طلبي گذشتم و به دنياي درد، محروميت، رنج، شکست، اتهام، فقر و
تنهايي قدم گذاشتم. با محروميت همنشين شدم. با دردمندان و شکسته دلان هم آواز گشتم.
از دنياي سرمايه داران و ستمگران گذشتم و به عالم محرومين و مظلومين وارد شدم. با تمام اين
احوال متأسف نيستم …
تو اي محبوب من، دنيايي جديد به من گشودي که خداي بزرگ مرا بهتر و بيشتر آزمايش کند. تو به
من مجال دادي تا پروانه شوم، تا بسوزم، تا نور برسانم، تا عشق بورزم، تا قدرتهاي بي نظير
انساني خود را به ظهور برسانم، از شرق به غرب و از شمال تا جنوب لبنان را زير پا بگذارم و
ارزشهاي الهي را به همگان عرضه کنم، تا راهي جديد و قوي و الهي بنمايانم، تا مظهر باشم، تا
عشق شوم، تا نور گردم، از وجود خود جدا شوم و در اجتماع حل گردم، تا ديگر خود را نبينم و خود
را نخواهم، جز محبوب کسي را نبينم، جز عشق و فداکاري طريقي نگزينم، تا با مرگ آشنا و
دوست گردم و از تمام قيد و بندهي مادي آزاد شوم…

تو اي محبوب من رمز طايفه اي، و درد و رنج هزار و چهار صد ساله را به دوش مي‌کشي، اتهام و
تهمت و هجوم و نفرين و ناسزاي هزار و چهار صد سال را همچنان تحمل مي‌کني، کينه‌هاي
گذشته و دشمني‌هاي تاريخي و حقد و حسدهاي جهان سوز را بر جان مي‌پذيري، تو فداکاري
مي‌کني، تو از همه چيز خود مي‌گذري، تو حيات و هستي خود را فداي هدف و اجتماع انسانها
مي‌کني، و دشمنانت در عوض دشنام مي‌دهند و خيانت مي‌کنند، به تو تهمتهاي دروغ مي‌زنند و
مردم جاهل را بر تو مي‌شورانند، و تو اي امام لحظه‌اي از حق منحرف نمي‌شوي و عمل به مثل
انجام نمي‌دهي و همچون کوه در مقابل طوفان حوادث آرام و مطمئن به سوي حقيقت و کمال و
قدم بر مي‌داري، از اين نظر تو نماينده علي (ع) و وارث حسيني… و من افتخار مي‌کنم که در
رکابت مبارزه مي‌کنم و در راه پر افتخارت شربت شهادت مي‌نوشم…

اي محبوب من، آخر تو مرا نشناختي!
زيرا حجب و حيا مانع آن بود که من خود را به تو بنمايانم، يا از عشق سخن برانم يا از سوز دروني
خود بازگو کنم…
اما من، مني که وصيت مي‌کنم، مني که تو را دوست مي‌دارم… آدم ساده‌اي نيستم! من خداي
عشق و پرستشم، من نماينده حق و مظهر فداکاري و گذشت و تواضع و فعاليت و مبارزه‌ام،
آتشفشان درون من کافيست که هر دنيايي را بسوزاند، آتش عشق من به حدي است که قادر
است هر دل سنگي را آب کند، فداکاري من به‌اندازه‌اي است که کمتر کسي در زندگي به آن
درجه رسيده است …

به سه خصلت ممتاز شده‌ام:
1. عشق که از سخنم و نگاهم و دستم و حرکاتم و حيات و مماتم مي‌بارد. در آتش عشق
مي‌سوزم و هدف حيات را جز عشق نمي‌شناسم. در زندگي جز عشق نمي‌خواهم، و جز به
عشق زنده نيستم.
2. فقر که از قيد همه چيز آزاد و بي نيازم. و اگر آسمان و زمين را به من ارزاني کنند، تأثيري در من
نمي‌کند.

3. تنهايي که مرا به عرفان اتصال مي‌دهد. مرا با محروميت آشنا مي‌کند. کسي که محتاج عشق
است، در دنياي تنهايي با محروميتِ عشق مي‌سوزد. جز خدا کسي نمي‌تواند انيس شبهاي تار او
باشد و جز ستارگان اشکهاي او را پاک نخواهند کرد. جز کوههاي بلند راز و نيازهاي او را نخواهند
شنيد و جز مرغ سحر ناله‌هاي صبحگاه او را حس نخواهند کرد. به دنبال انساني مي‌گردد تا او را
بپرستد يا به او عشق بورزد. ولي هر چه بيشتر مي‌گردد، کمتر مي‌يابد…

کسي که وصيت مي‌کند آدم ساده‌اي نيست. بزرگترين مقامات علمي را گذرانده، سردي و گرمي
روزگار را چشيده، از زيباترين و شديدترين عشقها برخوردار شده، از درخت لذات زندگي ميوه
چيده، از هر چه زيبا و دوست داشتني است برخوردار شده، و در اوج کمال و دارايي همه چيز خود
را رها کرده و به خاطر هدفي مقدس، زندگي دردآلود و اشکبار و شهادت را قبول کرده است.

آري اي محبوب من، يک چنين کسي با تو وصيت مي‌کند …
وصيت من درباره مال و منال نيست. زيرا مي‌داني که چيزي ندارم، و آنچه دارم متعلق به تو و
حرکت و مؤسسه است. از آنچه به دست من رسيده، به خاطر احتياجات شخصي چيزي بر
نداشته‌ام. جز زندگي درويشانه چيزي نخواسته‌ام. حتي زن و بچه‌ها و پدر و مادر نيز از من چيزي
دريافت نکرده‌اند. آنجا که سر تا پاي وجودم براي تو و حرکت باشد، معلوم است که مايملک من نيز
متعلق به تو است.

وصيت من درباره قرض و دين نيست. مديون کسي نيستم، در حالي که به ديگران زياد قرض
داده‌ام. به کسي بدي نکرده‌ام. در زندگي خود جز محبت، فداکاري، تواضع و احترام نبوده‌ام. از اين
نظر نيز به کسي مديون نيستم …
آري وصيت من درباره اين چيزها نيست …
وصيت من درباره عشق و حيات و وظيفه است …
احساس مي‌کنم که آفتاب عمرم به لب بام رسيده است و ديگر فرصتي ندارم که به تو سفارش
کنم. وصيت مي‌کنم، وقتي که جانم را بر کف دستم گذاشته‌ام، و انتظار دارم هر لحظه با اين دنيا
وداع کنم و ديگر تو را نبينم…

تو را دوست مي‌دارم و اين دوستي بابت احتياج و يا تجارت نيست. در اين دنيا به کسي احتياج
ندارم. حتي گاهگاهي از خداي بزرگ نيز احساس بي نيازي مي‌کنم … از او چيزي نمي‌طلبم و
احساس احتياج نمي‌کنم. چيزي نمي‌خواهم، گله‌اي نمي‌کنم و آرزوئي ندارم. عشق من به خاطر
آن است که تو شايسته عشق و محبتي، و من عشق به تو را قسمتي از عشق به خدا ميدانم.
همچنانکه خداي را مي‌پرستم و عشق مي‌ورزم، به تو نيز که نماينده او در زميني عشق مي‌ورزم.
و اين عشق ورزيدن همچون نفس کشيدن براي من طبيعي است …

عشق هدف حيات و محرک زندگي من است. زيباتر از عشق چيزي نديده‌ام و بالاتر از عشق چيزي
نخواسته‌ام. عشق است که روح مرا به تموج وا مي‌دارد، قلب مرا به جوش مي‌آورد، استعدادهاي
نهفته مرا ظاهر مي‌کند، مرا از خودخواهي وخودبينيي رهاند، دنياي ديگري حس مي‌کنم، در عالم
وجود محو مي‌شوم، احساسي لطيف و قلبي حساس و ديده‌اي زيبابين پيدا مي‌کنم. لرزش يک
برگ، نور يک ستاره دور، موريانه کوچک، نسيم ملايم سحر، موج دريا، غروب آفتاب، احساس و روح
مرا مي‌ربايند و از اين عالم به دنياي ديگري مي‌برند … اينها همه و همه از تجليات عشق است …

به خاطر عشق است که فداکاري مي‌کنم. به خاطر عشق است که به دنيا با بي اعتنايي مي‌نگرم
و ابعاد ديگري را مي‌يابم. به خاطر عشق است که دنيا را زيبا مي‌بينم و زيبائي را مي‌پرستم. به
خاطر عشق است که خدا را حس مي‌کنم، او را مي‌پرستم و حيات و هستي خود را تقديمش
مي‌کنم …
مي دانم که در اين دنيا به عده زيادي محبت کرده‌ام، حتي عشق ورزيده‌ام، ولي جواب بدي ديده‌ام.
عشق را به ضعف تعبير مي‌کنند و به قول خودشان زرنگي کرده از محبت سوءاستفاده مي‌نمايند!

اما اين بي خبران نمي‌دانند که از چه نعمت بزرگي که عشق و محبت است، محرومند. نمي‌دانند
که بزرگترين ابعاد زندگي را درک نکرده‌اند. نمي‌دانند که زرنگي آنها جز افلاس و بدبختي و مذلت
چيزي نيست …
و من قدر خود را بزرگتر از آن مي‌دانم که محبت خويش را از کسي دريغ کنم. حتي اگر آن کس
محبت مرا درک نکند و به خيال خود سؤاستفاده نمايد. من بزرگتر از آنم که به خاطر پاداش محبت
کنم، يا در ازاء عشق تمنايي داشته باشم. من در عشق خود مي‌سوزم و لذت مي‌برم. اين لذت
بزرگترين پاداشي است که ممکن است در جواب عشق من به حساب آيد …

مي دانم که تو هم اي محبوب من، در درياي عشق شنا مي‌کني. انسانها را دوست مي‌داري. به
همه بي دريغ محبت مي‌کني. و چه زيادند آنها که از اين محبت سوءاستفاده مي‌کنند. حتي تو را
به تمسخر مي‌گيرند و به خيال خود تو را گول ميزنند … تو اينها را مي‌داني ولي در روش خود
کوچکترين تغييري نمي‌دهي … زيرا مقام تو بزرگتر از آن است که تحت تأثير ديگران عشق بورزي و
محبت کني. عشق تو فطري است. همچون آفتاب بر همه جا مي‌تابي و همچون باران برچمن و
شوره زار مي‌باري و تحت تأثير انعکاس سنگدلان قرار نمي‌گيري …

درود آتشين من به روح بلند تو باد که از محدوده تنگ و باريک خودبيني و خودخواهي بيرون است و
جولانگاهش عظمت آسمانها و اسماء مقدس خداست.
عشق سوزان من فداي عشقت باد، که بزرگترين و زيباترين مشخصه وجود توست، و ارزنده ترين
چيزي است که مرا جذب تو کرده است، و مقدس ترين خصيصه‌اي است که در ميزان الهي به
حساب مي‌آيد

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید صیاد شیرازی

01 خرداد 1396 توسط ثریا
وصیتنامه شهید صیاد شیرازی

وصیتنامه شهید :

خداوندا این تو هستی که قلبم را مالامال از عشق به راهت ، اسلامت ، نظامت و ولایتت قرار دادی ،‌خدایا تو میدانی که همواره آماده بوده‌ام آنچه را که تو خود بمن دادی در راه عشقی که براهت دارم نثار کنم . اگر جز این نبودم آنهم خواست تو بود .

پروردگارا رفتن در دست توست ، من نمی دانم چه موقع خواهم رفت ولی میدانم که از تو باید بخواهم مرا در رکاب امام زمانم قرار بدهی و آن قدر با دشمنان قسم خورده دینت بجنگم تا به فیض شهادت برسم .

از پدر و مادرم که حق بزرگی بر گردنم دارند می‌خواهم مرا ببخشند من نیز همواره برایشان دعا کرده‌ام که عاقبتشان بخیر باشد . از همسر گرامی و فداکار و فرزندانم می‌خواهم که مرا ببخشند که کمتر توانسته‌ام به آنها برسم و بیشتر می‌خواهم وقف راهی باشم که خداوند متعال به امت زمان ما عطا فرموده ، آنچه از دنیا برایم باقی می‌ماند حق است که در اختیار همسرم قرار گیرد .

از همه آنهایى که از من بدى دیده‌اند مى‌خواهم که مرا به بزرگى خودشان ببخشند،و بالاخره از مردان مخلص خودم به ویژه حاج آقا امیر رنجبر نیکدل ،استدعا دارم در غیاب من به امور حساب و کتاب من برسند و با برادران دیگر ،چون جناب سرهنگ حاج آقا آذریون و تیمسار حاج آقا آراسته در این باب تشریک مساعى نمایند.

خداوندا! ولى امرت حضرت آیت الله خامنه‌اى را تا ظهور حضرت مهدى (عج) زنده ،پاینده و موفق بدار، آمین یا رب العالمین ،من الله التوفیق .

على صیاد شیرازى -19 دى ماه 1371 - 15 رجب 1413

وصیت نامه شهید صیاد شیرازی

ارادت شهید به ولایت :

فرزند شهید در این باره می گوید : من غالباً درد دلها و سئوالاتم را با ایشان مطرح می‌کردم و از ایشان راهنمایی می‌خواستم عمده همه پاسخهایی ایشان هم این بود که باید مواظب باشیم خط ولایت را گم نکنیم . می‌گفت معیار ما در تمامی گزینشها و انتخابها اشاره و اراده ولایت است و تبعیت از ولایت فقیه باید در همه جا و در همه حال در وجود ما جاری و ساری باشد . محور دیگر از تأکیدات ایشان ایستادگی بر سر هدف و دفاع از کلمه حق در هر شرایطی بود و می‌گفت این دو هدف در سایه قرار گرفتن در خط اصیل ولایت حاصل می‌شود . می‌گفت : حرف رهبر را باید گوش کرد و به آن عمل نمود حالا دیگران و دشمنان هرچه می‌خواهند بگویند و هر دشمنی که دارند بروز دهند ، برای دستوراتی غیر از امر رهبر جایگاهی قایل نبود .

شهید در همه اوقات بخصوص نماز ارادت عمیق خود را به ولایت بروز می‌دادند که : « اللهم اید‌آیه الله العظمی خامنه‌ای اللهم واحفظه و ثبته » این دعا را همیشه زیرلب زمزمه می‌کرد و جزو ذکرهای دائمی وی بود . و این بوسه‌ای که رهبر عزیزمان بر پیکر شهید زدند نیز تجلی همین عشق متقابل بود و به عقیده خودم این بوسه ایشان تجلیل از دو دهه تلاش و جهاد شهیدان و ایثارگران بود .
خاطراتی از دوران دفاع مقدس :

دریابان شمخانی می‌گویند :مهمترین موضوعی که به عنوان یکی از ویژگیهای شخصیتی شهید بزرگوار سپهبد صیاد شیرازی در ذهن من ثبت شده است ، به توانایی و عزم خستگی ناپذیر ایشان در کسوت فرماندهی برمی‌گردد. او فرماندهی آگاه و با اراده در ایجاد و طراحی عملیات در سطح نیروی زمینی ارتش نیز از نقاط برجسته شخصیت اوست انجام این اقدامات به صورت همزمان بدون وجود فرمانده‌ای با انگیزه و ارزشمند مثل صیاد شیرازی هرگز ممکن نمی‌شد .

یکی دیگر از همرزمان ایشان می‌گویند : شهید چندین بار به افتخار جانبازی نائل آمد .یک مرتبه در کردستان در نتیجه حادثه‌ای استخوان‌های لگن وی خرد شد و در بیمارستان که بستری بود ، دکتر معالج ایشان گفت : دیگر نمی‌تواند به نظامی ‌گری ادامه دهد . اما شهید شیرازی با همان روحیه‌ای که داشت با ویلچر به منطقه آمد و در آمبولانس هدایت عملیات را بر عهده گرفت .

شهید شیرازی شب اول هر ماه در منزلش مراسم وعظ و عزاداری برپا می‌کرد همسایگان دیده بودند که روزهای اول هر ماه شخصی بیرون خانه و در حالی که چفیه‌ای به سر و صورت بسته جلو در ورودی را جاروب می‌کند و آب می‌پاشد ، که متوجه می‌شوند او خود سپهبد صیاد شیرازی است
خدمتگزاری شهید در مجالس عزاداری حضرت امام حسین (ع) :

حجت الاسلام علی دوانی خاطره‌ای دارند :

شهید شیرازی شب اول هر ماه در منزلش مراسم وعظ و عزاداری برپا می‌کرد همسایگان دیده بودند که روزهای اول هر ماه شخصی بیرون خانه و در حالی که چفیه‌ای به سر و صورت بسته جلو در ورودی را جاروب می‌کند و آب می‌پاشد ، که متوجه می‌شوند او خود سپهبد صیاد شیرازی است .
لحظه شهادت از زبان فرزند شهید :

مهدی صیاد شیرازی فرزند سپهبد شهید صیاد شیرازی که شاهد به شهادت رسیدن پدرش بود .گفت : پدرم مطابق معمول صبح روز شنبه حدود ساعت 45/6 دقیقه صبح بود که منزل را به قصد محل کارش ترک کرد و قصد داشت سوار خودروی خود شود که مردی با لباس رفتگرها به او نزدیک شد و چنین وانمود کرد که می‌خواهد نامه‌ای را به پدرم تسلیم کند .

وی گفت : درگذشته نیز مردم به دیدار تیمسار شهید می‌آمدند و بعضاً وقتی که وی قصد ترک و یا ورود به منزل را داشت با او دیدار می‌کردند و نامه و یا درخواستی را به وی تسلیم می‌کردند .

مهدی صیاد شیرازی افزود پدرم زمانیکه تروریست مسلح به وی نزدیک شد و با در دست داشتن نامه چنین وانمود کرد که می‌خواهد آن را تسلیم شهید کند ، حتی در سلام کردن پیشقدم شد که فرد تروریست اسلحه خود را بیرون کشید و پدرم را به شهادت رساند . وی گفت : فرد تروریست چهار تیر بسوی تیمسار شهید شلیک کرد که به سر و سینه و قلب او اصابت و باعث شهادت ایشان شد .

روحش شاد و یادش گرامی

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید محمد جهان آرا

01 خرداد 1396 توسط ثریا
وصیتنامه شهید محمد جهان آرا

وصیت نامه شهید محمد جهان آرا

از روزی که جنگ آغاز شد تا لحظه ای که خرمشهر سقوط کرد یک ماه بطور مداوم کربلا را می دیدم. «ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین».

بارپرودگارا، ای رب العالمین، ای غیاث المستغیثین و ای حبیب قلبو الصالحین. تو را شکر می گیوم که شربت شهادت این گونه راه رسیدن انسان به خودت را به من بنده ی فقیر و حقیر و گناهکار خود ارزانی داشتی. من برای کسی وصیتی ندارم ولی یک مشت درد و رنج دارم که بر این صفحه ی کاغذ می خواهم همچون تیری بر قلب سیاه دلانی که این آزادی را حس نکرده اند و بر سر اموال این دنیا ملتی را، امتی را و جهانی را به نیستی و نابودی می کشانند، فرو آورم. خداوندا! تو خود شاهدی که من تعهد این آزادی را با گذراندن تمام وقت و هستی خویش ارج نهادم. با تمام دردها و رنج هایی که بعد از انقلاب بر جانم وارد شد صبر و شکیبایی کردم ولی این را می دانم که این سران تازه به دوران رسیده، نعمت آزادی را درک نکرده اند چون دربند نبوده اند یا در گوشه های تریاهای پاریس، لندن و هامبورگ بوده اند و یا در …

و تو ای امامم! ای که به اندازه ی تمام قرنها سختی ها و رنج ها کشیدی از دست این نابخردان خرد همه چیزدان! لحظه لحظه ای این زندگی بر تو همچن نوح، موسی و عیسی و محمد (ص) گذشت. ولی تو ای امام و ای عصاره ی تاریخ بدان که با حرکتت، حرکت اسلام را در تاریخ جدید شروع کردی و آزادی مستضعفان جهان را تضمین کردی. ولی ای امام کیست که این همه رنجها و دردهای تو را درک کند؟! کیست که دریابد لحظه ای کوتاهی از این حرکت به هر عنوان، خیانتی به تاریخ انسانیت و کلیه انسان های حاغضر و آینده تاریخ می باشد؟

ای امام! درد تو را، رنج تو را می دانم چه کسانی با جان می خرند، جوان با ایمان، که هستی و زندگی تازه ی خویش را در راه هدف رسیدن حکومت عدل اسلامی فدا می کند. بله ای امام! درد تو را جوانان درک می کنند، اینان که از مال دنیا فقط و فقط رهبری تو را دارند و جان خویش را برای هدفت که اسلام است فدا می کنند.

ای امام تا لحظه ای که خون در رگ های ما جوانان پاک اسلام وجود دارد لحظه ای نمی گذاریم که خط پیامبر گونه تو که به خط انبیاء و اولیاء وصل است به انحراف کشیده شود. ای امام! من به عنوان کسی که شاید کربلای حسینی را در کربلای خرمشهر دیده ام سخنی با تو دارم که از اعماق جانم و از پرپر شدن جوانان خرمشهری برمی خیزد و آن، این است؛ ای امام! از روزی که جنگ آغاز شد تا لحظه ای که خرمشهر سقوط کرد من یک ماه بطور مداوم کربلا را می دیدم هر روز که حمله ی دشمن بر برادران سخت می شد و فریاد آنها بی سیم را از کار می انداخت و هیچ راه نجاتی نبود به اتاق می رفتم، گریه را آغاز می کردم و فریاد می زدم ای رب العالمین بر ما مپسند ذلت و خواری را.

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید هریس نژاد

31 اردیبهشت 1396 توسط ثریا
وصیتنامه شهید هریس نژاد

وصیت نامه شهید سرهنگ خلبان افشین هریس نژاد?

اینک نمیدانم با چه زبانی حمد و ثنای یگانه هستی بخش را به جای آوریم که زبان قاصر از آن است و با کدامین گل واژه ها بیان کنم احساساتم را.
چه سان توصیف کنم شوق پرواز با پرنده های زیبای آهنین را.
و چگونه تعریف کنم معنای عشق به معبود را که شگفتی خلقتش را در آسمان نیلگون نظاره گریم.
الهی چکامه ام سوار بر مرکب یارای نگاشتن نیست یارای بیان آنچه را که باید بگویم نیست.
الهی در همه جا هستی ولی در اوج آسمانها وجودت را نزدیکتر احساس می کنم.
احساس می کنم خیلی نزدیکترم خیلی نزدیک ، نزدیکتر از همیشه.
الهی دست توسل به سوی تو گشوده و مثل همیشه از تو کمک می خواهیم ، در این دوران چند ساله دور از خانواده ، در کنار هم بوده ایم . ایام خوشی ، ایام تلخی را پشت سر گذاشته ایم . مسئله ای دلخوشمان کرده و موضوعی ناراحتمان ، در خوشی و ناراحتی در کنار هم بوده ایم با خنده هایمان خندیدیم و با گریه هایمان گریستیم اینک خرسندیم که آرزوهایمان تحقق یافته و قلم را یارای امتنان از کرامت خدای بی همتا و شما سروران گرامی که همیشه همراه ما بوده اید نیست .
بار الها : باز از تو طلب یاری داریم در دل آسمانها کسی جز تو در کنارمان نیست .
تو که همیشه بوده و هستی پس دست گیر و یاریمان کن آنگاه که در دل آسمانها همسفر آرزوهایمان هستی

شادی روحش صلوات

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید باکری

31 اردیبهشت 1396 توسط ثریا
وصیتنامه شهید باکری

وصيت نامه بنده گناهكار مهدي باكري
بسم الله الرحمن الرحيم
يا الله يا محمد (ص) يا علي (ع) يا فاطمه زهرا (س) يا حسن (ع) يا حسين (ع) يا علي (ع) يا محمد (ع) يا جعفر (ع) يا موسي (ع) يا علي (ع) يا محمد (ع) يا علي (ع) يا حسن (ع) يا حجة (عج) و شما اي ولي‌مان يا روح الله و شما اي پيروان صادق امام يا شهيدان.
خدايا چگونه وصيت ‌نامه بنويسم در حاليكه سراپا گناه و معصيت، سراپا تقصير و نا‌ فرماني‌ام. گرچه از رحمت و بخشش تو نا اميد نيستم ولي ترسم از اين است كه نيامرزيده از دنيا بروم. مي‌ترسم رفتنم خالص نباشد و پذيرفته درگاهت نشوم.
يا رب العفو، خدايا نميرم در حاليكه از من راضي نباشي. اي واي كه سيه‌ روز خواهم بود. خدايا كه چقدر دوست داشتني و پرستيدني هستي. هيهات كه نفهميدم. خون بايد ميشد و در رگهايم جريان مي‌يافت و سلول‌هايم يا رب يا رب مي‌گفت. خدايا قبولم كن. يا اباعبدالله شفاعت.
آه چقدر لذت بخش است انسان آماده باشد براي ديدار ربش، ولي چه كنم تهيدستم، خدايا قبولم كن.
سلام بر روح خدا نجات دهنده ما از منجلاب عصر حاضر. عصر ظلم و ستم عصر كفر و الحاد، عصر مظلوميت اسلام و پيروان واقعي‌اش.
عزيزانم اگر شبانه روز شكرگزار خدا باشيم كه نعمت اسلام و امام را به ما عنايت فرموده باز كم است.
آگاه باشيم كه سرباز راستين و صادق اين نعمت شويم. خطر وسوسه‌هاي دروني و دنيا فريبي را شناخته و برحذر باشيم كه صدق نيت و خلوص در عمل تنها چاره‌ساز ماست. اي عاشقان ابا عبدالله، بايستي شهادت را در آغوش گرفت، گونه‌ها بايستي از حرارت و شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند. بايستي محتواي فرامين امام را درك و عمل نمائيم تا بلكه قدري از تكليف خود را در شكرگزاري بجا آورده باشيم.
وصيت به مادرم و خواهران و برادرهايم و فاميل‌هايم كه بدانيد اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست. به ياد خدا باشيد و فرامين خدا را عمل كنيد. پشتيبان و از ته قلب مقلد امام باشيد. اهميت زياد به نماز و دعاها و مجالس ياد ابا عبدالله و شهدا بدهيد كه راه سعادت و توشه آخرت است.
همواره تربيت حسيني و زينبي بيابيد و رسالت آنها را رسالت خود بدانيد و فرزندان خود را نيز همانگونه تربيت بدهيد كه سربازاني با ايمان و عاشق شهادت و علمداراني صالح، وارث حضرت ابوالفضل، براي اسلام ببار آيند.
از همه كساني كه از من رنجيده‌اند و حقي بر گردنم دارند طلب بخشش دارم و اميدوارم خداوند مرا با گناه‌هاي بسيار بيامرزد.
خدايا مرا پاكيزه بپذير
مهدي باكري
1363/1/2

 نظر دهید »

وصیت نامه ی شهید بهشتی

31 اردیبهشت 1396 توسط ثریا
وصیت نامه ی شهید بهشتی

اینجانب محمد حسینی بهشتی، دارنده شناسنامه شماره 13707 از اصفهان وصیت می کنم به همسرم و فرزندانم و سایر بستگانم که در زندگی بیش از هر چیز به فروغ الهی که در دل انسانهاست اهمیت دهند و با ایمان به خدای یکتای علیم، قدیر، سمیع، بصیر، رحمان و رحیم و پیامبران بزرگوارش و پیروی از خاتم پیامبران و کتابش قرآن و از ائمه معصومین سلام ا… علیهم اجمعین و اهتمام به ذکر و یاد خدای و نماز با حضور قلب، روزه، عبادات دیگر و انفاق و ایثار و صدق و جهاد بی امان در این راه و حضور پیگیر در جماعت و انس با مردم راه
سعادت را به روی خود باز گردانند. و وصیت می کنم که پس از ارتحال من بسوی خدا یک سوم از خانه مسکونی ام در تهران، قلهک، خیابان تورج، کوچه منطقی 8 و 9 و اثاث خانه متعلق به همسرم خانم عزت‌الشریفه مدرس مطلق است و از خدای متعال برای او و فرزندانم سعادت در راه خدا زیستن را خواستارم.

27 رجب 1400 هجری محمد حسینی بهشتی

ما بی شناسنامه نیستیم، ما از مردم جدا نمی باشیم، محل مهر جیره بندی قند و شکر، مهر شرکت در انتخابات ریاست جمهوری.
ما بی شناسنامه نیستیم، اولاد زجر کشیده آل عبا، فرزندان زندانهای بی نام و نشان و حبس ها و دخمه های فراموش، ما بی شناسنامه نیستیم اهل قنوتیم، ساکن دهستان نیایش و بچه جنوب عشقیم، کبوتران قباپوشی که بال در خون شهیدان کربلا نهاده ایم و عمری بر شاخه ها مرثیه خوان ذبح بنی آدم ، ما از امتزاج دو ایمان بدوی روستائی از تصادم دو عدم ساده بوجود آمده ایم، با هیچ کس هیچ فرقی نداریم و نمازمان را اول وقت می خوانیم.
ما محصول آن لحظاتی هستیم که خسته از بیل و رنجور از داس خیمه دعائی برافراشته اند، ما ساده‌نشینان کاخ ویرانه فقر و فنائیم. پنجره هائی که روبسوی افق سبز توکل باز می شوند، ما مثل کتابی در هر گوشه خاک و در هر لحظه از روزگار باز می شویم و دیگران را از خود باخبر می کنیم.
ما مثل وضو ساده و پاکیم، عین اقطار بی آلایش و معصومیم، ما را می‌شود در هر گوشه مسجد پیدا کرد. در هر جنسی جستجو نمود، با هر دردی دریافت، ما مثل تلاوت غمگینیم، مثل تکبیر حالت خنجر داریم، و دوستان ما شیران روز و پارسایان شبند، از نوح به بعد تا کربلا و هویزه وتا هویزه حضور داریم، پشت هر سنگی روییده ایم، با هر بوته ای رسیده ایم، بر هر شاخی بر داده ایم، ما در این آب و خاک سبز می شویم ما بی شناسنامه نیستیم.

 نظر دهید »
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

* سلام بر مهدی فاطمه*

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آداب اسلامی
  • احادیث
  • احادیث تصویری
  • اخلاق
  • امام خمینی در کلام شهدا
  • بدون موضوع
  • برای کوچولوهای نازنین
  • برگی از نهج البلاغه
  • تفاوت اخلاق و عرفان
  • ثواب روزه داری در هوای گرم
  • ثواب قرائت سوره های قرآن
  • جملات تصویری ناب
  • جملات زیبا
  • حضرت فاطمه زهرا س/ زندگینامه، شعر...
  • حضرت فاطمه زهرا/شعر
  • خاطرات طنز شهدا
  • خاطراتی زیبا و کوتاه از شهدا
  • خاطره
  • داستانک های زیبا
  • دلنوشته
  • رهبر عزیزمان
  • زندگینامه شهدا
  • زیر باران خدا
  • زیر چتر خدا
  • سیر و سلوک
  • شعر
  • شناخت امام زمان عج
  • شهدای زن /زندگینامه، وصیتنامه
  • شهید رضا دهقانیان
  • عاشقانه هایم برای خدا
  • عرفان
  • ماه رمضان /اعمال، فضیلت....
  • مناسبت های روز
  • هشدار برای جوانان
  • وصیتنامه شهدا
  • پیامک های مناسبتی
  • کلام شهدا
  • کورش کبیر افتخار هر ایرانی
  • گام های عاشقی با شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آهنگ

خوش آمدید




  • تبلیغات اینترنتی
  • ساعت



    زیبا

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس