اشک خدا
10 خرداد 1396 توسط ثریا
»منم كه فاتح خیبر بودم، منم كه عشق پیمبر بودم«(2)
بمون كه خونه ی حیدر با بودن تو بهاره
بمون كه تا تو نباشی، علی كسی رو نداره
بی تومی میرم مرو(3)
یه گل روی پیرهنت می بینم
نفس نفس زدنت می بینم
شبیه بغض دل من دلت شكسته عزیزم
گرفتی اشك چشمامو با دست خسته عزیزم
بی تومی میرم مرو(3)
بگو كه من چه كنم با زینب
كه گریه می كنه با من هر شب
تو چشمای حسن امشب می بینی اشك خدارو
نمی تونم بخوابونم شهید كرب و بلارو
بی تومی میرم مرو(3)