ای چشم های من
اي چشم هاي من
اي چشم ها!مي خواهم شمارا قرباني عشق سازم.مي خواهم باشما به سفر بروم.مي خواهم شمارادريايي كنم.مي خواهم شمارا به ضيافت باران ببرم .مبادا ناله كنيد!مبادا بيقراري كنيد!من خوبي شمارا مي خواهم.
اي چشم هاي من !شما عمري در بند بوديد.اسير وخفته،شما عمري هيچ را مي نگريستيد،خواب بوديد،امروز مي خواهم بيدارتان كنم.با دست دل ميخواهم حجاب را ازجلوي شما كنار بزنم.
اي چشم هاي زجركشيده من!مي دانم چيز هايي ديده ايد كه نمي خواستيد،مي دانم به خاطر من خطا كرده ايد.مي دانم درحق شما ظلم كرده ام.
مي دانم شما دوگوهر گرانبهاي من ،سرافكنده آستان نگارم شده ايد.
چشم هاي من!امروز آمده ام بخاطر گذشته ام ازشما عذرخواهي كنم.آمده ام غبار گناهاني راكه آيينه شفاف شما رامات وكدر ساخته،پاك كنم.آمده ام حجاب هارا كنار بزنم ؛امروز آمده ام به قصد آزادي شما.
اي چشم هاي من!فردا كه درحضور خوبان به عنوان شاهد،زبان مي گشاييد ،تمنا دارم رسوايم مسازيد!امروز ازخطاهايم درگذريد تافردا شرمنده نگار نباشم.
اي چشم هاي من!مرا ببخشيد،از امروز آن گونه مي بارم كه “نگار"مي خواهدوآن گونه مي بينم كه “يار"مي پسندد.
اي چشم هاي باوفاي من!امروز شما رااز استثمار دل مي رهانم،تانفس بكشيد.امروز به يمن آزادي تان ،ضيافتي بر پا مي كنم وباران “اشك ندامت"و"نور هدايت"رامهمان اين ضيافت قرار مي دهم.خدايا تورا به خاطر چشم هايم شكر مي گويم .
اعظم قرائي راد