دلنوشته
دلنوشته یه عاشق برای شهیدهمت
??????????
سلام باباجونم خوبی اقا…
یادته قبل از عید اومدم گلزارشهدای گمنام
?????
بابا جونم دیدی گلم بو نداشت …
شاید وجود من بی بو بود اخه پرازگناه بودم
بابا تلاش کردم تلاش کردم درست بشم
بابا دیدی از چه گناه های گذشتم به خاطر رسیدن به خودتون به خدا ???
ارامش رو به دست اوردم ارامشی که ۱۵سال نداشتم
ولی بابا از دغ دغه ها میترسم … از نگرانی هام میترسم از این روزا میترسم …
خودت میدونی چی تو دلم داره میگذره … خودت میدونی چقدر خسته م …???
امروز اومدم گلزارشهداگل گرفتم بابا
میشه بو بهش بدی …
بو به زندگیم بدی… بابا دردم اومده
بابا دوستای خدای جلو راهم قرار دادی …
اومدم تو این شهریه دوست شهید پیدا کنم
سخت بودانتخاب… اخه پرازشهید بود اخه گل رو، رو قبر کدومشون میزاشتم… میترسیدم ناراحت بشن گله کنن …بابا یه جوون ۱۵ساله رو باهاش دوست شدم …
الان فکر میکنم این شهدا از من ناراحت نمیشن اگر گل براشون نیارم … ازاین ناراحت میشن اگر چادرم از سرم بیفته..????
یا زهرا ????
بابا دیگه اسم مجازیم رو دوست ندارم اخه با این اسم گناه کردم دیگه دوسش ندارم هر چیزی که به گذشتم وصل بشه دوسش ندارم نمیخوامش بابا ?????
بابا تو رو خداهر چیزی که واسطه نزدیک شدنمون میشه رو فراهم کن ..
حاج همت من دیگه اون دخترچهارماه پیش نیستم
ببین بابا ببین دوستام رو زهرایی انتخاب کردم …
چادر مادرت زهرا رو سرکردم
براش دغ دغه دارم …
باباجونم میشه واسطه بشی بیام پیشت …????
بابا قربونت برم اقایی زندگیم همه وجودم
همه بود نبودم سلام منو به شهدای عملیات خیبر برسون بگو بگو بچه ها دعام کنن …
بگو کمکم کنن بهترین انتخاب رو بکنم … ?????
همه وجود دختری دعام کن ….