عاشقانه های خـــــــــدا و من
19 خرداد 1396 توسط ثریا
رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود .
دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید ؛کسی تا آخر هوایم را دارد….
رَبّ ؛ یعنی پرورش دهنده
یعنی چیزی را از اولِ اول ،مثل یک دانه ی کوچک پرورش دهی ،
مراقبش باشی ،آب و آفتابش را اندازه کنی …
برایم ربوبیت کرده ای که حالا اینجایم …!
قبول دارم آفت زده ام و خیلی وقت است که گُل نمیدهم …
اما خیالم راحت است که مراقبم هستی…
گیرم چند روزی را آبم ندهی،
بگذاری جایی پرت و دور از نور تا آفتم کشته شود..!
گاهی روزهایم سخت میگذرند ، خیییلی سخت…
اما به رَبّ که فکر میکنم خیالم راحت میشود ….
آخر چگونه بگویم چقدر دوستت دارم
وقتی احساسم به فراخور زمان
هرلحظه بیشتر میشود…؟