روضه ی نبوی و مظلومیت امام حسن مجتبی
مرحوم علامه علی بن یونس نباطی بیاضی از علمای قرن نهم می فرمایند:
آنچه که از طریق امامیه به ما رسیده، آن است که امام حسن مجتبی (ع) به برادر گرامی خود امام حسین (ع) وصیت فرموده اند که بعد از شهادت، بدن مطهرش را به روضه ی نبوی برده، طواف دهند تا تجدید عهدی با جدش رسول خدا (ص) نموده، آنگاه جسم شریفش را در بقیع به خاک سپارند. اما هنگامی که بنی هاشم قصد داشتند به وصیت آن حضرت عمل کنند، بنی امیه گمان کردند که آنها می خواهند بدن شریف امام حسن مجتبی (ع) را در کنار قبر رسول خدا (ص) دفن کنند لذا عایشه و مروان و گروهی از بنی امیه مانع شده و بدن مطهر آن حضرت (ع) را تیر باران نمودند و این اوج مظلومیت اهل بیت (ع) را می رساند که حتی اجازه طواف و تشییع جنازه فرزندان رسول خدا (ص) را به گرد روضه جدشان نداشته باشند.
تیرها را بکشید از بـدن و از تابوت تا زتابـــوت همــانا بــدن آیـد بیــرون
اگر از تیر تن پاک تـو مجروح نشد پس چرا خون زحجاب کفن آید بیرون
نگذارید که زینب برود سوی بقیع ترسم از غصه روانش زتن آید بیرون
تجری بر خدا و رسول خدا (ص) مرحوم علامه نباطی بیاضی در ادامه می فرماید: اما آنان که پدران خود را در کنار قبر رسول خدا (ص) دفن نمودند بر خدا و رسولش (ص) جرأت و جسارت روا داشته و بر خلاف نص صریح آیات قرآن عمل کردند، آنجا که خداوند متعال می فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ (احزاب/53) وارد خانه های پیامبر اکرم (ص) نشوید مگر آنکه به شما اجازه داده شود. به راستی آنان از چه کسی اجازه گرفتند که چنین کردند؟ اگر بگویند خانه میراث عایشه بوده که خودشان در قضیه فدک معتقد بودند، انبیاء ارث نمی گذارند ضمن آنکه با فرض اثبات میراث سهم عایشه تنها به اندازه یک وجب بوده است. همچنین روایتی را نقل کرده اند که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: بعد از ارتحال، مرا غسل داده، کفن نموده، در کنار مزارم و در خانه ام بگذارید. آنگاه از خانه من خارج شوید که اول کسی که بر من نماز می خواند جبرئیل، آنگاه میکائیل، اسرافیل و ملک الموت با جنود خویش، سپس جمیع ملائکه الهی همگی بر من نماز می خوانند. عایشه ناراحت شده و گفت: پس من در کجا سکونت یابم؟ رسول خدا (ص) فرمودند: اینجا خانه من است (نه خانه تو)! این روایت را طبری از ابن مسعود نقل کرده است.
منبع:
الصراط المستقیم، ج 3 ، ص 115
دریا باش
کودکی که لنگه کفشش را دریا گرفته بود روی ساحل نوشت:
دریا دزد کفش های من
مردی که از دریا ماهی گرفته بود روی ماسه ها نوشت:
دریا سخاوتمند ترین سفره ی هستی
موج آمد و جملات را با خود شست تنها برای من این پیام را گذاشت که :
برداشت های دیگران در مورد خودت را در وسعت خویش حل کن تا دریا باشی….
اللهم عجل لولیک الفرج
میثاق..
مناجات
بارالها…
از کوی تو بیرون نشود
پای خیالم
نکند فرق به حالم ….
چه برانی،
چه بخوانی…
چه به اوجم برسانی
چه به خاکم بکشانی…
نه من آنم که برنجم
نه تو آنی که برانی..
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد…
نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
** به غیر از تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه مرا, نیست
یادی از رفتگان
” پنجشنبه است…به رسم کهن، یاد میکنیم از آنها که وقتشان و مکانشان از ما جداست…
یاد میکنیم از آنها که دلتنگشان میشویم…
یاد میکنیم از آنها که هنوز دوستشان داریم…
دلمان گرم به خاطره پدرهایی که نیستند، مادرهایی که رفته اند...
.به یاد آن عشق های بار بسته…
فاتحه ای ره توشه میکنیم..
باشد که پروردگار بیامرزدشان و بیامرزدمان..
شادی روح همه رفتگان هدیه کنید فاتحه وصلواتی بر محمد وال محمد
*
*
*
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
اَلْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعالَمِينَ
اَلرَّحْمنِ الرَّحِيْمِ
مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ
اِياكَ نَعْبُدُ وَاِياكَ نَسْتَعِينُ
اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ
صِراطَ الَّذِينَ اَنْعَمْتَ عََليْهِمْ
غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلاَ الظَّالِينَ
*
*
********************************
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ
اَللهُ الصَّمَدُ
لَمْ يَلِدْوَلَمْ يُولَدْ
وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ
*
*
************* * * * * * * * * * * * * * *
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ
اَللهُ الصَّمَدُ
لَمْ يَلِدْوَلَمْ يُولَدْ
وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ
*
*
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ
اَللهُ الصَّمَدُ
لَمْ يَلِدْوَلَمْ يُولَدْ
وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ
5خرداد روز نسیم مهر
5 خرداد روز نسیم مهر (روز حمایت از خانواده زندانیان)
پنجم خردادماه مصادف با روز ملی حمایت از خانواده زندانیان درحالی گرامی داشته می شود که این خانواده ها در معرض انواع آسیب های اجتماعی، فرهنگی، روانی و اقتصادی قرار دارند.
بدون تردید اکثریت قریب به اتفاق خانواده های زندانیان را که هیچ نقشی در ارتکاب جرم ازسوی فرد بزهکار نداشته اند باید در زمره اولین قربانیان جرم و جنایت در جامعه به حساب آورد. بر اساس تحقیقات صورت گرفته اکثر خانواده های زندانیان، نیازمند حمایت مبرم هستند. گرچه نهادهای حمایتی درحد بضاعت خود به این خانواده ها خدمات ارائه می کنند اما فقدان نظام جامع حمایتی و کمبود اعتبارات، شرایط دشواری را برای زندگی روزمره آنان به وجود آورده است؛ به نحوی که حتی در غالب موارد برای تامین حداقل نیازها دچار بحران های جدی می شوند. در حالی که باید دغدغه این خانواده ها صرفا حبس سرپرست خانواده باشد.
درصورت عدم حمایت از این خانواده ها شاهد رشد چشمگیر طلاق همسران زندانیان، ترک تحصیل فرزندان، ناهنجاری های اجتماعی و روانی، گرایش اعضای خانواده به مشاغل کاذب و تکدی گری خواهیم بود و باید این زنگ خطر را به صدا درآورد که درآتیه باید شاهد ورود تعداد قابل توجهی از اعضای خانواده زندانیان به چرخه جرم باشیم.
از سوی دیگر برچسب زندان و زندانی نوعی نگرش منفی را به همسران و فرزندان زندانیان در برخی مناطق به وجود آورده و تردیدهایی برای کمک به آنان ایجاد کرده است؛ درحالی که بر اساس آموزه های موکد اسلامی و با جست وجو در سیره عملی ائمه اطهار (ع) و اولیای عظام به خوبی می توان دریافت که خانواده های زندانیان از مصادیق بارز فقرا هستند که ضرورت حمایت از آنها بیش از سایر نیازمندان احساس می شود.
با هدف توجه بیشتر عموم به مشکلات این قشر نیازمند و لزوم حمایت همه جانبه از خانواده زندانیان، بنا به پیشنهاد سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور و بر اساس تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، روز پنجم خرداد ماه به عنوان روز ملی حمایت از خانواده زندانیان یا روز نسیم مهر نامگذاری و در تقویم رسمی کشور ثبت شد.
نامگذاری این روز، سند گویایی بر ضرورت حفظ کرامت انسانی زندانیان و خانواده های آنان و الهام گرفته از آموزه های شرع مقدس اسلام فارغ از نوع جرم، نژاد، ملیت و اعتقادات است. امید است که پنجم خرداد هر سال به جشن ملی توانمندسازی این خانواده ها مبدل شود.
مقاومت و پایداری....
روز چهارم خرداد؛
در تقویم رسمی کشور به عنوان روز مقاومت و پایداری - روز دزفول نام گذاری شده است . بلد الصواریخ یا شهر موشکها عنوانی بود که عراقیها در طول جنگ تحمیلی به شهر مقاوم و شهید پرور دزفول داده بودند این شهر که مظهر مقاومت مردم در مقابل حملات موشکی عراق نام گرفت در سال 1365 از طرف جمهوری اسلامی ایران با نظر سنجی از مردم ایران به عنوان شهر نمونه معرفی گردید و لوح زرین آن توسط دولت در یکی از میادین آن نصب شد . مردم دزفول در طول هشت سال دفاع مقدس با همه ی توان در برابر دشمنان قهرمانانه ایستادند و با وجودی که بیشترین موشک بر پیکره این شهر وارد شد اما در حین جنگ مردم ، بخش های تخریب شده شهر را همزمان بازسازی نمودند . با این همه بخش های گسترده ای از بافت تاریخی دزفول آسیب دید و بیش از 2600 شهید در راه میهن و انقلاب تقدیم شد . به دلیل مقاومت های بی نظیر مردم دزفول لوح زرینی به عنوان شهر نمونه مقاومت و پایداری به دزفول اهدا شد و این شهر را پایتخت مقاومت ایران عزیز نامیدند و روز چهارم خرداد در تقویم ملی ایران به نام روز دزفول ثبت گردید . دزفول که در طول جنگ تحمیلی 172 بار توسط انواع موشکهای 3 متری و 9 متری اسکاد B ساخت شوروی 2500 بار توسط توپ و 300 بار مورد حملات هواپیماهای دشمن قرار گرفت و در این حملات بیش از 19000 واحد مسکونی تخریب گردید ولی هم چنان استوار به مقاومت خود ادامه داد و اراده رژیم عراق را در خالی کردن شهر توسط مردم و در هم کوبیدن آن را بر دل صدام گذارد و چنان مقاوم به عنوان تکیه گاه رزمندگان اسلام و نمونهای از مقاومت برای کل جهان شناخته شد ، تا پایان جنگ باقی ماند .
آرزو......
?آرزو کن، آنچــه خــواهی از خــدا
?فضــل او شامـل شود شـاه و گدا
?آنچـه بخشیدت، به رحمـت یاد کن
?گــر نــدادت آن، به حکمت یاد کن
حدیث نبوی
🌺عرش با غضب علی علیه السلام میلرزد🌺
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم :
. . . إنّ علیّاً عظیمٌ عند الله و إنّه لمّا هَزّ الباب ٬ إهتَزّ الحِصنُ و إهتزّت السماوات السبع و الأرضون السبع و إهتزّ عرشُ الرحمن غضباً لِعلیٍّ علیه السلام
پیامبر بزرگوار اسلام فرمودند :
به راستی که #علی علیه السلام در نزد خداوند عظمت دارد ؛
و همانا زمانی که درِ قلعه خیبر را حرکت داد خودِ قلعه حرکت کرد و همچنین هفت آسمان و هفت زمین هم متحرک شدند و عرش خداوند رحمن هم به حرکت درآمد ٬
به خاطر #غضبی که حضرت داشتند.
📚 منبع روایت :
🔸مشارق انوار الیقین ص ۱۷۰
🔸مدینة المعاجز ج۱ ص ۴۲۶
فطرت انسان
#فطرت_انسان
زراره گويد :
از حضرت امام باقر اين سخن خداى عز و جل را پرسيدم: «و چون پروردگارت از فرزندان آدم از پشتهايشان نسلشان را برگرفت و بر خودشان گواه ساخت كه مگر من پروردگار شما نيستم؟ گفتند: چرا (البته)
امام فرمود: از پشت آدم نژادش را تا روز قيامت در آورد، و مانند مورچگان خارج شدند، سپس خود را بآنها معرفى كرد و وانمود، و اگر چنين نميكرد، هيچ كس (دردنيا) پروردگارش را نميشناخت، و فرمود رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمايد: هر نوزادى بر همين فطرت متولد مىشود، يعنى خداى عز و جل را خالق خود ميداند، همچنين است قول خداى تعالى: «اگر از آنها بپرسى، آسمانها و زمين را كه آفريده؟ خواهند گفت: خدا».
توضیح
- فطرت بمعنى سرشت و آفرينش انسان است با صفتى مخصوص، و مقصود از اين روايات اينست كه: خداى تعالى انسان را با صفت خداپرستى آفريده و اين معرفت را در ذات و نهاد او به امانت گذاشته است، به طوری كه اگر انسان خود را از تلقينات و وساوس خانواده و محيط بركنار دارد، و از ديده سرشت و فطرت بىآلايش خود بنگرد، بصانع و خالق خويش اعتراف ميكند، و اگر اين صفت را خداى تعالى در فطرت انسان نميگذاشت، هيچ كس خداشناس نمىگشت، اكنون كه مىبينيم هر يك از افراد بشر به تكاپو افتاده و معبود و صانعى براى خود انتخاب ميكنند، دليل بر فطرى بودن آنست در نهاد اوليه آنها، منتهى برخى از افراد، در تطبيق مصداق دچار اشتباه گشتهاند. و نيز گاهى آلودگيهاى متراكم محيط روى فطرت پاك انسان را ميپوشاند و او را دچار ترديد يا انكار صانع ميكند، ولى همين افراد گاهى كه گرفتار بيچارگى ميشوند و در جهان طبيعت ملجأ و پناهى براى خود نمىبينند، فطرت پاك و منورشان تجلى ميكند و از ميان كشتى ای كه نزديك به غرق شدن است، فرياد خدايا و پروردگارا از آنها بلند مىشود.
📚أصول الكافي / ترجمه مصطفوى.
مدح امیرالمومنین در کلام....
#مدح_امیر_المومنین
🔶 مدح و فضیلت امیرالمومنین در کلام غیر دوستان ایشان 🔶
خوارزمی حنفی در تاریخ خود می نویسد :
عثمان بن عفّان گفت شنیدم از عمر بن خطاب که می گفت از ابوبکر بن ابی قحافه شنیدم که گفت : از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمودند :
همانا خداوند از نور چهره علی بن ابی طالب ملائکه ای را خلق کرد که تسبیح و تقدیس کنند [ خداوند را ] و ثواب آن [ تسبیح و تقدیس ] را بر نامه اعمال دوستداران علی بن ابی طالب و دوستداران فرزندان ایشان بنویسند .
📝 إنّ اللهَ خلق من نور وجه علی بن أبی طالب ملائکة یسبحون و یقدسون و یکتبون ثواب ذلک لمحبیه و محبی وُلده.
📚 تاریخ خوارزمی ج ۱ ص ۹۷
منفعت گريه اطفال
#کلام_امام_صادق
#منفعت_گريه_اطفال
بشناس اى مفضّل منفعت گريه اطفال را و بدان كه در دماغ اطفال رطوبتى هست كه اگر بماند علتها و دردهاى عظيم در ايشان احداث مىنمايد مانند كورى و امثال آن، پس گريه اين رطوبت را از سر ايشان فرود مىآورد و باعث صحّت بدن و سلامتى ابصار ايشان مىگردد، پس چنانچه طفل به گريه منتفع مىگردد و بر پدر و مادر منفعت آن پنهان است و ايشان سعى مىكنند كه او را ساكت گردانند و به هر حيله مىخواهند او را خاموش كنند كه از گريه باز ايستد به سبب آن كه نمىدانند كه گريه براى او اصلح است و عاقبتش نيكوتر است.
📚توحيد مفضل / ترجمه علامه مجلسى.
آیت الله بهجت رحمة الله میفرمایند
? آیت الله بهجت رحمةاللهعلیه ?
? استادم سيدعلي قاضي را در خواب ديدم
به او گفتم چه چيزي حسرت شما در دنياست كه انجام نداده ايد.
ايشان فرمودند: حسرت ميخورم كه چرا در دنيا فقط روزي يك مرتبه #زيارت_عاشورا ميخواندم. وحشتناك ترين لحظه زماني است كه انسان را در سرازيري قبر ميگذارند.
شخصي نزد امام صادق(ع) رفت و گفت: من از آن لحظه ميترسم. چه كنم؟
? امام صادق (ع) فرمودند: زيارت عاشورا را زياد بخوان.
آن فرد گفت چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم.
امام صادق فرمودند: مگر در پايان زيارت عاشورا نميخوانيد، اللهم ارزقني شفاعة الحسين يوم الورود؟
يعني خدايا شفاعت امام حسين(ع) را هنگام ورود به قبر روزى من كن.
زيارت عاشورا بخوانيد تا امام حسين (ع) در آن لحظه به فريادتان برسد.
…
?�
فتنه های آخر الزمان
? فتنه های آخر الزمان ?
? امام صادق علیه السلام، درباره شدت فتنههای زمان غیبت میفرمایند :
به خدا سوگند شما خالص می شوید؛
به خدا سوگند شما از یکدیگر جدا میشوید؛
به خدا سوگند شما غربال خواهید شد؛
تا اینکه از شما شیعیان باقی نمیماند جز گروه بسیار کم و نادر…
? در این روایت شریفه امام صادق علیه السلام هشدار میدهد که خداوند شیعیان را در زمان غیبت دچار آزمایش بسیار سختی خواهد کرد.
و بسیاری از اشخاصی که منتسب به شیعه هستند غربال میشوند و خالص میشوند و از این میان گروه بسیار اندکی از شیعیان باقی میمانند…
دراین میان کسانی نجات خواهند یافت که
خود را در زمان غیبت به امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف نزدیک و نزدیک تر کنند، خود را از رذایل اخلاقی پاک کنند و به صفات حسنه نیکو گردانند(تزکیه نفس کنند).
شناخت امام زمان - عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف- و دعای فراوان برای فرج ایشان، تنها راه نجات در این دوران پر از فتنه است.
? بحارالانوار ، ج ۵ صفحه ۲۱۶
???�r
شعری که سردار سلیمانی.........
?شعری که ?سردار سلیمانی? خواند و گریه کرد
کوه باشی، سیل یا باران چه فرقی میکند
سرو باشی، باد یا توفان چه فرقی میکند
مرزها سهم زمینند و تو اهل آسمان
آسمان شام یا ایران چه فرقی میکند
قفل باید بشکند، باید قفس را بشکنیم
حصر “الزهرا” و آبادان چه فرقی میکند
مرز ما عشق است، هرجا اوست آنجا خاک ماست
سامرا، غزّه، حلب، تهران چه فرقی میکند
هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست
بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی می کند
شعله در شعله تن ققنوس میسوزد ولی
لحظه آغاز با پایان چه فرقی میکند
…n
عشق
مهدی جان
شهید پولاد داوودی
?خلبان شهید پولاد داوودی ?
یکی از این نام آوران بود که در سال 1330 در هشجین به دنیا آمد و توانست افتخارات زیادی را برای ایران اسلامی کسب کند پولاد داوودی پس از اتمام تحصیلات در هشجین برای ادامه تحصیل به تهران می روند و پس از استخدام در نیروی هوایی جهت تکمیل تحصیلات به آمریکا رفتند همزمان با اوج حملات ددمنشانه رژیم بعثی به ایران اسلامی ایشان جزو کم نظیر خلبانانی بود که در بین خلبانان به داشتن حس قوی پرواز مشهور بود و بارها به عمق خاک دشمن نفوذ کرده و عکس ها و فیلم های زیبایی را از خود به یادگار گذاشته است شهید داوودی بارها به عمق خاک دشمن نفوذ کرده و عکس ها و فیلم های زیبایی را از خود به یادگار گذاشته است شهید داوودی بارها قدرت پرواز خود را بر فراز بغداد به نمایش گذاشت او از جمله معدود خلبانان شاسایی بود که هم با RF4 و هم RF5 پرواز می کرد از جمله خصوصیات این خلبان علاقه شدید او به وطنش هشجین بود ایشان بارها بعد از بازگشت از عملیات موفقیت آمیز قبل از رفتن به پایگاه همدان برفراز هشجین آمده و با شکستن دیوار صوتی چندین بر فراز هشجین دور افتخار می زد و پس از انجام حرکات نمایش در هشجین به پایگاه خود باز می گشت سرانجام در 30 بهمن ماه 1363 در آستانه سی و سومین بهار زندگیش همراه با همرزم شهیدش حسین آخرین پرواز عشق را تجربه نمود و هنگام بازگشت از عملیات هنگامی که هواپیمای ایشان صدمه دیده بود به داخل دریاچه قم سقوط کرد و به درجه رفیع شهادت نائل گشتند و خاک پاک عطر آگین قطعه 27 بهشت زهرای تهران پیکر پولاد گونه اش را چون نگینی در آغوش گرفت
مولای من
امام خامنه ای؛
چرا قم را قم نامیدند؟
???????
?امام صادق علیه السلام به عفان البصری میفرمایند که: میدانی چرا به قم، قم میگویند؟
✨عفان میگوید: خدا و رسولش و شما داناتر هستید.
✨امام میفرماید: همانا قم را قم نامیدند زیرا که اهلش با قائم آل محمد صلوات الله علیه جمع میشوند؛
✅با او قیام میکنند؛
✅بر او استقامت میکنند
✅و او را کمک میکنند.
?بحارالانوار، جلد60، صفحه216، باب36،
زندگینامه شهید مرتضی یاغچیان
شهيد مرتضي ياغچيان درتيرماه سال ۱۳۳۵ به دنيا آمد. در كودكي علاوه بر تحصيل به مجالسعزاداري و قرآن نيز ميرفت. دوران ابتدايي را در مدرسه “ناصرخسرو” تبريز گذراند دوران راهنمايي در مدرسه نجات سپري شد. در سال ۱۳۵۶ موفق به دريافت مدرك ديپلم در رشته مدلسازي از هنرستان صنعتي تبريز شد. براي طي دوره سربازي به حوزه نظام وظيفه معرفي شد.
زماني كه امام(ره) فرمان فرار سربازان از پادگانها را دادند. ايشان نيز مانند مردم انقلابي ايران در تظاهرات و تجمعات ضد طاغوتي شركت كرد. بعد از پيروزي انقلاب، به عضويت سپاه درآمد. و تصدي تسليحات سپاه تبريز كه اهميت زيادي در آن ايام داشت با او بود. از مسئوليت وي يادها و خاطرات بسياري درذهن تمامي مسئولين سپاه آن زمان مانده است. همچنين مردم خاطرات زيادي از مبارزات او در “غائله حزب خلق مسلمان” تبريز و آشوب گروههاي ديگر دارند. وي در تسخير مقر فرماندهي اين حزب كه در ميدان منجم تبريز واقع بود رشادتهاي بسياري از خود نشان داد. در تيرماه سال ۵۹ وي به همراه برادر احمد پنجه شكار امور اجرايي مربوط به ستاد عملياتي سپاه را به عهده گرفت. وي تحت عنوان مسئول تجهيزات تبريز و معاون اطلاعات عمليات انجام وظيفه نمود و پس از طي اين دورهها به شيراز اعزام شد تا يك دوره هوابرد را در آنجا بگذراند و پس از آن جزء اولين نيروهاي سپاه به جبهه اعزام شد.
در اين مدت وي بارها مجروح و هر بار قبل از بهبودي كامل باز به جبهه ميرفت. مدتي بعد به دستور حضرت آيتالله مدني به سمت مسئول عمليات سپاه مراغه منصوب شد. در عمليات بيتالمقدس با سمت مسئول محور تيپ حضور داشت و در عمليات رمضان معاون تيپ عاشورا شد. زماني كه تيپ عاشورا به لشكر عاشورا تبديل شد مرتضي به سمت معاون دوم لشكر منصوب گرديد. پس از شركت در عملياتهاي والفجر مقدماتي، والفجر ۲، والفجر۴ با همان سمت و با تلاش بيشتر نوبت به شركت درعمليات خيبر رسيد. آنان با جانفشاني از پل حميد و جزاير مجنون دفاع كردند. شهيد ياغچيان در حين عمليات به شهادت رسيد.
زندگی نامه شهید همت 1
به روز 12 فروردین 1334 ه.ش در شهرضا در خانواده ای مستضعف و متدین بدنیا آمد. او در رحم مادر بود كه پدر و مادرش عازم كربلای معلّی و زیارت قبرسالارشهیدان و دیگر شهدای آن دیار شدند و مادر با تنفس شمیم روحبخش كربلا، عطر عاشورایی را به این امانت الهی دمید.
محمد ابراهیم درسایه محبّت های پدر ومادر پاكدامن، وارسته و مهربانش دوران كودكی را پشتسر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد. در دوران تحصیلش از هوش واستعداد فوقالعادهای برخوردار بود و با موفقیت تمام دوران دبستان و دبیرستان را پشت سر گذاشت.
هنگام فراغت از تحصیل بویژه در تعطیلات تابستانی با كار وتلاش فراوان مخارج شخصی خود را برای تحصیل بدست ميآورد و از این راه به خانواده زحمتكش خود كمك قابل توجه ای ميكرد. او با شور ونشاط و مهر و محبت و صمیمیتی كه داشت به محیط گرم خانواده صفا و صمیمیت دیگری ميبخشید.
پدرش از دوران كودكی او چنین ميگوید: « هنگامی كه خسته از كار روزانه به خانه برميگشتم، دیدن فرزندم تمامی خستگيها و مرارتها را از وجودم پاك ميكرد و اگر شبی او را نميدیدم برایم بسیار تلخ و ناگوار بود. »
اشتیاق محمد ابراهیم به قرآن و فراگیری آن باعث ميشد كه از مادرش با اصرار بخواهد كه به او قرآن یاد بدهد و او را در حفظ سوره ها كمك كند. این علاقه تا حدی بود كه از آغاز رفتن به دبیرستان توانست قرائت كتاب آسمانی قرآن را كاملاً فرا گیرد و برخی از سورهه ای كوچك را نیز حفظ كند.
دوران سربازی :
در سال 1352 مقطع دبیرستان را با موفقیت پشت سرگذاشت و پس از اخذ دیپلم با نمرات عالی در دانشسرای اصفهان به ادامه تحصیل پرداخت. پس از دریافت مدرك تحصیلی به سربازی رفت ـ به گفته خودش تلخ ترین دوران عمرش همان دوسال سربازی بود ـ در لشكر توپخانه اصفهان مسؤولیت آشپزخانه به عهده او گذاشته شده بود.
ماه مبارك رمضان فرا رسید، ابراهیم در میان برخی از سربازان همفكر خود به دیگر سربازان پیام فرستاد كه آنها هم اگر سعی كنند تمام روزهای رمضان را روزه بگیرند، ميتوانند به هنگام سحری به آشپزخانه بیایند. «ناجی» معدوم فرمانده لشكر، وقتی كه از این توصیه ابراهیم و روزه گرفتن عدهای از سربازان مطلع شد، دستور داد همه سربازان به خط شوند و همگی بدون استثناء آب بنوشند و روزه خود را باطل كنند. پس از این جریان ابراهیم گفته بود: « اگر آن روز با چند تیر مغزم را متلاشی ميكردند برایم گواراتر از این بود كه با چشمان خود ببینم كه چگونه این از خدا بيخبران فرمان ميدهند تا حرمت مقدس ترین فریضه دینمان را بشكنیم و تكلیف الهی را زیرپا بگذاریم. »
امّا این دوسال برای شخصی چون ابراهیم چندان خالی از لطف هم نبود؛ زیرا در همین مدت توانست با برخی از جوانان روشنفكر و انقلابی مخالف رژیم ستم شاهی آشنا شود و به تعدادی از كتب ممنوعه (از نظر ساواك) دست یابد. مطالعه آن كتابها كه مخفیانه و توسط برخی از دوستان، برایش فراهم ميشد تأثیر عمیق و سازندهای در روح و جان محمدابراهیم گذاشت و به روشنایی اندیشه و انتخاب راهش كمك شایانی كرد. مطالعه همان كتابها و برخورد و آشنایی با بعضی از دوستان، باعث شد كه ابراهیم فعالیت های خود را علیه رژیم ستمشاهی آغاز كند و به روشنگری مردم و افشای چهره طاغوت بپردازد.
دوران معلمی:
پس از پایان دوران سربازی و بازگشت به زادگاهش شغل معلمی را برگزید. در روستاها مشغول تدریس شد و به تعلیم فرزندان این مرز و بوم همت گماشت. ابراهیم در این دوران نیز با تعدادی از روحانیون متعهد و انقلابی ارتباط پیدا كرد و در اثر مجالست با آنها با شخصیت حضرت امام (ره) بیشتر آشنا شد. به دنبال این آشنایی و شناخت، سعی ميكرد تا در محیط مدرسه و كلاس درس، دانش آموزان را با معارف اسلامی و اندیشه های انقلابی حضرت امام (ره) و یارانش آشنا كند.
او در تشویق و ترغیب دانش آموزان به مطالعه و كسب بینش و آگاهی سعی وافری داشت و همین امور سبب شد كه چندین نوبت از طرف ساواك به او اخطار شود. لیكن روح بزرگ و بيباك او به همه آن اخطارها بی اعتنا بود و هدف و راهش را بدون اندك تزلزلی پی ميگرفت و از تربیت شاگردان خود لحظه ای غفلت نميورزید.
با گسترش تدریجی انقلاب اسلامی، ابراهیم پرچمداری جوانان مبارز شهرضا را برعهده گرفت. پس از انتقال وی به شهرضا برای تدریس در مدارس شهر، ارتباطش با حوزه علمیه قم برقرار شد و بطور مستمر برای گرفتن رهنمود، ملاقات با روحانیون و دریافت اعلامیه و نوار به قم رفت وآمد ميكرد.
سخنرانيهای پرشور و آتشین او علیه رژیم كه بدون مصلحت اندیشی انجام ميشد، مأمورین رژیم را به تعقیب وی واداشته بود، به گونه ای كه او شهربه شهر ميگشت تا از دستگیری درامان باشد. نخست به شهر فیروزآباد رفت و مدتی در آنجا دست به تبلیغ و ارشاد مردم زد. پس از چندی به یاسوج رفت. موقعی كه درصدد دستگیری وی برآمدند به دوگنبدان عزیمت كرد و سپس به اهواز رفت و در آنجا سكنی گزید. در این دوران اقشار مختلف در اعتراض به رژیم ستمشاهی و اعمال وحشیانه اش عكس العمل نشان ميدادند و ابراهیم احساس كرد كه برای سازماندهی تظاهرات باید به شهرضا برگردد.
بعد از بازگشت به شهر خود در كشاندن مردم به خیابانها و انجام تظاهرات علیه رژیم، فعالیت و كوشش خود را افزایش داد تا اینكه در یكی از راهپیمایيهای پرشورمردمی، قطعنامه مهمی كه یكی از بندهای آن انحلال ساواك بود، توسط شهید همت قرائت شد. به دنبال آن فرمان ترور و اعدام ایشان توسط فرماندار نظامی اصفهان، سرلشكر معدوم «ناجی»، صادر گردید.
مأموران رژیم در هرفرصتی در پی آن بودند كه این فرزند شجاع و رشید اسلام را از پای درآورند، ولی او با تغییر لباس وقیافه، مبارزات ضد دولتی خود را دنبال ميكرد تا اینكه انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی ره، به پیروزی رسید.
فعالیت های پس از پیروزی انقلاب:
پیروزی انقلاب در جهت ایجاد نظم ودفاع از شهر و راه اندازی كمیته انقلاب اسلامی شهرضا نقش اساسی داشت. او از جمله كسانی بود كه سپاه شهرضا را با كمك دوتن از برادران خود و سه تن از دوستانش تشكیل داد.
درایت و نفوذ خانوادگی كه درشهر داشتند مكانی را بعنوان مقر سپاه دراختیار گرفته و مقادیر قابل توجهی سلاح از شهربانی شهر به آنجا منتقل كردند و از طریق مردم، سایر مایحتاج و نیازمنديها را رفع كردند.
به تدریج عناصر حزب اللهی به عضویت سپاه درآمدند. هنگامی كه مجموعه سپاه سازمان پیدا كرد، او مسؤولیت روابط عمومی سپاه را به عهده داشت.
به همت این شهید بزرگوار و فعالیتهای شبانهروزی برادران پاسدار در سال 58، یاغیان و اشرار اطراف شهرضا كه به آزار واذیت مردم ميپرداختند، دستگیر و به دادگاه انقلاب اسلامی تحویل داده شدند و شهر از لوث وجود افراد شرور و قاچاقچی پاكسازی گردید.
از كارهای اساسی ایشان در این مقطع، سامان بخشیدن به فعالیتهای فرهنگی، تبلیغی منطقه بود كه در آگاه ساختن جوانان و ایجاد شور انقلابی تأثیر بسزایی داشت.
اواخر سال 58 برحسب ضرورت و به دلیل تجربیات گرانبهای او در زمینه امور فرهنگی به خرمشهر و سپس به بندر چابهار و كنارك (در استان سیستان و بلوچستان) عزیمت كرد و به فعالیتهای گسترده فرهنگی پرداخت.
یا صاحب الزمان
خاطراتی از شهید محرابی پناه
?شهید مدافع حرم محمد محرابی پناه?
?ارادت به حضرت زهرا?
من زمان زیادی با آقامحمد زندگی نکردم ولی در این زمان کم نیز همواره شاهد علاقه شدید ایشان به حضرت زهرا (سلام الله علیها ) بودم و البته نتیجه شدت ارادت ایشان این بود که پیکر شهید محرابی نیز مشابه خانوم فاطمه زهرا (سلام الله علیها ) مضروب شد به طوری که همرزمان می گفتند : ایشان از ناحیه پهلو مورد اصابت گلوله (یا ترکش) قرار گرفتند و این همان چیزی بود که همواره شهید آرزویش را داشت!
یک مورد دیگه از عمق ارادت این شهید به حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) این بود که قبل از تشییع و تدفین پیکر آقامحمد جمعی از دوستان و همکاران ایشان کنار پیکرشهید در سردخانه حاضر شدند و به نیت شهید زیارت عاشورایی را قرائت نمودند . سپس بخاطر علاقه بسیار آقا محمد به حضرت زهرا (سلام الله علیها ) قرار شد چند دقیقه ای هم روضه حضرت زهرا (سلام الله علیها ) را بخوانند که در اواخر آن روضه یکی از دوستان آقا محمد از شهید خواست که یک نشونه ای را از رضایت خود در مورد این روضه نشان بدهند و بعد از این که تابوت شهید را کنار زدند دیدند که از چشم راست شهید محمد محرابی پناه اشک جاری شده است !
راوی:همسر شهید
شهید طباطبایی
شهید سیدعلی طباطبایی:
ای مردم در صحنہ باشید و صحنہ را خالے نڪیند کہ درصورت خالےشدن صحنہ دشمن بہ میدان خواهد آمد و ثمره این همہ خون شهید را پایمال خواهدڪرد وشما مسئول خواهیدبود
ـ•┈┈••✾•???•✾••┈┈•?