آداب نشستن در مجالس
از حضرت اميرالمؤمنين عليه السّلام منقول است كه كسي كه مجموع اين سه خصلت يا يكى از آنها در او نباشد و در صدر مجالس بنشيند احمق است : اوّل آن كه هر چه بپرسند و او جواب تواند گفت دويم آن كه چون ديگران عاجز شوند او حق را تواند بيان كرد سيم آن كه راهنمائى براى كسي كه صلاح اهلش در آن باشد تواند كرد.
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه سزاوار نيست مؤمن را كه بنشيند مگر بعد از جماعتى كه نشسته اند زيرا كه پا برگردن مردم گذاشتن و بالا رفتن علامت سبكى عقل است .
به سند معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه از علامات تواضع و فروتنى آن است كه آدمى راضى باشد به مجلسى كه پست تر باشد از مجلسى كه سزاوار اوست و به هر كه برسد سلام كند و ترك مجادله كند هر چند كه حق با او باشد و نخواهد كه او را به پرهيزكارى ستايش كنند.
در حديث ديگر فرمود كه چون مردم در جاى خود بنشينند و ديگرى در آيد اگر كسى از آنها او را بطلبد و جا از برايش بگشايد برود كه آن كرامتى است كه برادر او نسبت به او كرده است و اگر كسى جا از براى او نگشايد هر جا كه گشاده تر است آن جا بنشيند.
در حديث معتبر ديگر فرمود كه چون كسى به خانه شخصى بيايد هر جا كه صاحب كن خانه مى فرمايد بنشيند كه صاحب خانه نيك و بد خانه خود را به تر مى داند و حضرت اميرالمؤمنين عليه السّلام فرمود كه زينهار كه بر سر راه ها منشينيد.
در حديث ديگر فرمود كه نبايد كسى در ميان جماعتى بنشيند و جامه را از ران خود دور كند.
از حضرت امام حسن عسكرى عليه السّلام منقول است كه هر كه راضى شود به نشستن در جائي كه مناسب شرف (او نباشد و) او بالاتر از آن باشد پيوسته خدا و ملائكه بر او صلوات فرستند تا برخيزد.
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه چون رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله وسلّم داخل مجلسى مى شدند به هرجا كه به درگاه نزديك تر بود مى نشستند.
در روايت معتبر از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه در اكثر اوقات رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم رو به قبله مى نشست .
در حديث حسن منقول است كه حضرت صادق عليه السّلام در خانه خود نزديك درگاه مى نشستند رو به قبله .
در حديث ديگر منقول است كه حضرت رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله وسلّم سه روش مى نشست گاهى زانوها را از زمين برمى داشتند و دستها را بر پائين زانوها گذاشته ساعد يك دست را به دست ديگر مى گرفتند و گاهى دو زانو مى نشستند و گاهى يك پا را بر روى پاى ديگر مى گذاشتند و هرگز چهار زانو نمى نشستند.
در حديث حسن از ابوجمزه منقول است كه گفت ديدم حضرت امام زين العابدين عليه السّلام نشسته بودند و يك پا را بر بالاى ران ديگر گذاشته بودند گفت كه مردم اين نشستن را خوب نمي دانند و مى گويند كه اين نشستن پروردگار است حضرت فرمود كه من از براى واماندگى چنين نشسته ام خدا را واماندگى نمي باشد و او را پينكى و خواب نمي باشد و جسم نيست و نشستن او را نمي باشد.
در روايت ديگر منقول است كه حضرت صادق عليه السّلام چنين نشسته بودند و پاى راست را بر روى ران چپ گذاشته بودند.
در حديث معتبر منقول است كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم فرمود سزاوار نيست جماعتى كه با يك ديگر بنشينند در تابستان به قدر استخوان ذراع كه تقريبا يك شبر باشد از هر طرف ميان خود و ديگرى فاصله نگذارند كه از گرما آزار بكشند.
از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : آدم مشمار كسى را كه در جاى تنگ چهار زانو بنشيند..