خاطره
02 خرداد 1396 توسط ثریا
? شهید حبيب الله کلهر?
هميشه می گفت: “انشاءالله که خيره”
تکیه کلامش بود.
يک روز غروب توی سنگر نشسته بوديم که عقرب نيشش زد.
همگی کمک کرديم تا برسانيمش سنگر امداد. باز هم داشت زير لب می گفت: “انشاءالله که خيره.”
از سنگر بيرون آمديم و رفتيم سمت امداد.
هنوز چند قدمی از سنگر فاصله نگرفته بوديم که صدای خمپاره آمد.
درست خورد وسط سنگرمان و هيچی ازش باقی نماند …
هاج و واج مانده بوديم آنجا بود که به تکه کلام حبيب رسيدم.
واقعاً هر چه خدا بخواهد همان می شود…